These long lonely evenings
این لحظات کشدار و تنهای غروب گاه
Here I am on the phone
و من که اینجا کنار تلفنم
Wondering if she will call
و در خود حیران که آیا او زنگی به من خواهد زد
She said she would write me
گفت برایم خواهد نوشت
‘Cause she knows I’m alone
چرا که میداند تنهاییم را
But I hear nothing at all
اما هیچ صدایی از او نیست
I’m waiting for a word of love from Sylvia
من در انتظار کلامی عاشقانه از سیلویا
You think she’d never heard of love my Sylvia,
و پنداری انگار هرگز بویی نبرده از عشق سیلویا
But when I’m with her Lord, I forgive her
اما عفوش میکنم وقتی با اویم خدایا
‘Cause she’s more than the whole world to me
عفوش میکنم که برایم دنیاییست
There’s nothing like a word of love from Sylvia
و هیچ چیز برایم مثل کلامی از عشق نیست از سیلویا
The only one I’m thinking of is Sylvia
و به آنکه تنها می اندیشم اوست سیلویا
Feeling so sad now, I’ll be so glad now
چه غمگینم اکنون چه شاد بودم اگر
If I just had my Sylvia with me
در کنارم بود محبوب من سیلویا
That old weepin’ willow
آن بید پریشان پیر هم انگار
Seems to whisper her name
زمزمه میکند نام محبوبم را
Why did she go away
که چرا ترکم کرد
The tears on my pillow
و اشکهایم بر بالشم
They’re not hard to explain
سخت نیست که بگویم
There’s nothing else I can say
که دیگر حرفی برای گفتن ندارم
I’m waiting for a word of love from Sylvia
در انتظار کلامی عاشقانه ام از سیلویا
You think she’d never heard of love my Sylvia,
و تو پنداری بویی نبردست از عشق سیلویا
But when I’m with her Lord, I forgive her
و من عفوش میکنم وقتی با اوهستم خدا
‘Cause she’s more than the whole world to me
که او برایم بیش از همه دنیاست
There’s nothing in the world like Sylvia
چیزی نیست در دنیا بمانند سیلویا
The only one I’m thinking of is Sylvia
و به تنها کسی که می اندشم اوست سیلویا
Feeling so sad now, I’ll be so glad now
با این احساسات غمگین به یکباره شاد میشدم
If I just had my Sylvia with me
,تنها اگر بود در کنارم سیلویا
نظرات کاربران