Maybe it’s too late.
شاید بسیار دیر شده
Sometimes I even hate myself for loving you
گاهی حتی از خود متنفر میشوم که چرا دوستت دارم
Trying to be strong
تلاش میکنم که قوی باشم
then nighttime comes along and I start loving you
آنگاه نیمه شب فرا میرسد و عشق تو به سراغم می آید
Wanting you
و تمنای تو نیز
Where is all my selfcontrol
آه خویشتنداری من کجا رفته
I’m burning way down in my soul And needing you
تمام وجودم میسوزه و مشتاق توست
and wishing I could be the man, I try to
در آرزوی اینکه مردی استوار باشم تلاش میکنم
Hating me for wanting you to be with
و از خود متنفر میشوم که چرا میخواهم با تو باشم
you knowing you don’t love me like you used to
می دانم که چون گذشته دوستم نداری
But it’s midnight, Ohh and I miss you
اما نیمه شب است و من دلتنگ تو
It’s getting late and I know that’s when I am weak
دارد دیر میشود و من میدانم که اکنون زمان احساس ضعف من است
Funny how things have a way of looking so much brighter in the day light
و چه مضحک است که در نور صبحگاهی همه چیز بس درخشانتر به نظر میرسد
I ought to go to bed
امید دارم که به بستر روم
to try and straighten out my head and just forget you
و تلاش کنم برای سروسامان دادن به افکارم و فراموش کردن تو
Oh but it’s midnight yes and I miss you
اما نیمه شب است و من دلتنگ تو
نظرات کاربران