I walk along a thin line darling
عزیزم من در امتداد راهی باریک گام بر می دارم
Dark shadows follow me
در حالیکه سایه های تیره تعقیبم می کنند
Here’s where life’s dream lies disillusioned (disillusioned)
اینجاست که رویاهای زندگی از خواب غفلت بر می خیزند
The edge of reality
لبه واقعیت
Oh I can hear strange voices echo (echo)
آه انعکاس اصوات عیجیبی را می شنوم
Laughing with mockery (mockery)
که طعنه زنان به من می خندند
The borderline of doom I’m facing (I’m facing)
و در آستانه نابودی روبه رو میشوم با
The edge of reality
لبه واقعیت
On the edge of reality she sits there tormenting me
او در لبه واقعیت نشسته و مرا شکنجه میکند
The girl with the nameless face
(آن) دختر با صورتی نا پیدا
On the edge of reality where she overpowers me
در لبه واقعیت جایی که او بر من پیروز میشود
With fears that I can’t explain
با ترسی غیر قابل توصیف
She drove me to the point of madness (madness)
او مرا به آستانه دیوانگی کشاند
The brink of misery (misery)
به نقطه آغاز بدبختی
If she’s not real then I’m condemned to (condemned to)
اگر او حقیقی نباشد من محکوم شده ام به:
The edge of reality
لبه واقعیت
نظرات کاربران