You saw me crying in the chapel
تو مرا دیدی که در عبادتگاه گریه میکردم
The tears I shed were tears of joy
و اشکی که از چشمانم روان بود اشک شوق بود
I know the meaning of contentment
من معنای خوشنودی را میدانم
Now I’m happy with the Lord
و اکنون در کنار خداوند راضی ام
Just a plain and simple chapel
تنها یک عبادتگاه عادی و ساده
Where humble people go to pray
جایی که مردم عاجز به آنجا میروند
I pray the Lord that I’ll grow stronger As I live from day to day
من از خداوند میخواهم که هر روز توانمندتر از روز قبل باشم
I’ve searched (I’ve searched) and I’ve searched (I’ve searched)
من گشته ام و گشته ام
But I couldn’t find
ولی هرگز نتوانسته ام بیابم
No way on earth to gain peace of mind
هیچ راهی را که در این جهان به آرامش روح منجر شود
Now I’m happy in the chapel
اکنون در عبادتگاه خشنودم
Where people are of one accord (one accord)
جای که مردم همه یک رنگند
Yes we gather in the chapel
آری ما در عبادتگاه گرد میاییم
Just to sing and praise the Lord
که نغمه خوانی کنیم و خدای را نیایش
You’ll search (you’ll search) and you’ll search (you’ll search)
تو خواهی گشت و خواهی گشت
But you’ll never find
ولی هرگز نخواهی یافت
No way on earth to gain peace of mind
هیچ راهی را که در این جهان به آرامش روح منجر شود
Take your troubles to the chapel
مشکلات خود را به عبادتگاه ببر
Get down on your knees and pray (knees and pray)
آنجا زانو بزن و دعا کن
Then your burdens will be lighter
آنگاه سنگینی بار دوشت سبکتر خواهد شد
And you’ll surely find the way
(And you’ll surely find the way)
و بی شک راه خود را خواهی یافت
نظرات کاربران