- عنوان کتاب: Elon Musk
- نویسنده: Isaacson Walter
- حوزه: بیوگرافی
- سال انتشار: 2023
- تعداد صفحه: 791
- زبان اصلی: انگلیسی
- نوع فایل: pdf
- حجم فایل: 45.0 مگابایت
ایلان ماسک زمانی که در آفریقای جنوبی بزرگ میشد، درد را میشناخت و یاد گرفت که چگونه از آن جان سالم به در ببرد. هنگامی که دوازده ساله بود، با اتوبوس به یک کمپ بقا در بیابان، معروف به ولدسکول برده شد. او به یاد می آورد: «این یک ارباب مگس های شبه نظامی بود. به هر کدام از بچهها جیرههای کوچکی از غذا و آب داده میشد، و آنها اجازه داشتند – در واقع تشویق میشدند – از آنها غافل شوند. برادر کوچکترش کیمبال می گوید: «قلدری یک فضیلت محسوب می شد. بچه های بزرگ به سرعت یاد گرفتند که با مشت به صورت کوچولوها بکوبند و گیسوهایشان را بگیرند. ایلان که کوچک و از نظر عاطفی بی دست و پا بود، دو بار مورد ضرب و شتم قرار گرفت. او در نهایت ده پوند از دست می داد. نزدیک به پایان هفته اول، پسرها به دو گروه تقسیم شدند و به هم گفتند که به هم حمله کنند. ماسک به یاد میآورد: «این بسیار دیوانهکننده و شگفتانگیز بود. هر چند سال یکبار یکی از بچه ها می میرد. مشاوران چنین داستان هایی را به عنوان هشدار بازگو می کردند. آنها می گفتند: «مثل آن لعنتی احمقی که پارسال مرد، احمق نباش. “لعنتی احمق ضعیف نباش.” بار دوم که ایلان به veldskool رفت، نزدیک به شانزده سالگی بود. او خیلی بزرگتر شده بود، با یک قاب خرس مانند تا شش فوت ترکیده بود و کمی جودو یاد گرفته بود. بنابراین veldskool خیلی بد نبود. «تا آن زمان متوجه شدم که اگر کسی مرا مورد آزار و اذیت قرار دهد، میتوانم با مشت محکمی به بینی او بزنم، و سپس آنها دیگر مرا مورد آزار و اذیت قرار نمیدهند. آنها ممکن است از من کتک بزنند، اما اگر مشت محکمی به بینی آنها می زدم، دیگر دنبال من نمی آمدند.”
As a kid growing up in South Africa, Elon Musk knew pain and learned how to survive it. When he was twelve, he was taken by bus to a wilderness survival camp, known as a veldskool. “It was a paramilitary Lord of the Flies,” he recalls. The kids were each given small rations of food and water, and they were allowed—indeed encouraged—to ght over them. “Bullying was considered a virtue,” his younger brother Kimbal says. The big kids quickly learned to punch the little ones in the face and take their stu_. Elon, who was small and emotionally awkward, got beaten up twice. He would end up losing ten pounds. Near the end of the rst week, the boys were divided into two groups and told to attack each other. “It was so insane, mind-blowing,” Musk recalls. Every few years, one of the kids would die. The counselors would recount such stories as warnings. “Don’t be stupid like that dumb fuck who died last year,” they would say. “Don’t be the weak dumb fuck.” The second time Elon went to veldskool, he was about to turn sixteen. He had gotten much bigger, bursting up to six feet with a bearlike frame, and had learned some judo. So veldskool wasn’t so bad. “I realized by then that if someone bullied me, I could punch them very hard in the nose, and then they wouldn’t bully me again. They might beat the shit out of me, but if I had punched them hard in the nose, they wouldn’t come after me again.”
نظرات کاربران