In nocturnal slumber
در خواب شبانه
Dreams appear through eyes of the dead
رویاها از چشم مردگان پدیدار میشوند
Tossing and turning drenched in sweat
در چرخش و تلاطم، خیس عرق
Hazy visions flashing through your head
تصورات مبهم به سرت میزند
Cardiac arrhythmia you are lost for breath
با ضربان قلب نامنظم، به نفس تنگی میافتی
No recollection where this originates
هیچ به یاد نمیآوری که از چه ناشی میشود
Are these images of your fate?
آیا این تصوراتی از سرنوشت توست؟
Trapped within your mind
که درون ذهنت گیر افتاده
No chance to be freed
شانسی برای رهایی نیست
The crimson tears they fall, they fall from dying eyes
خون میبارد، میبارد از چشمان در حال مرگ
Like swimming in a sea without a shore
مثل شنا کردن در دریایی بیکران
It feels like walking into a closed door
انگار وارد دری بسته میشوی
In nocturnal slumber
در خواب شبانه
Dreams appear through eyes of the dead
رویاها از چشم مردگان پدیدار میشوند
Tossing and turning drenched in sweat
در چرخش و تلاطم، خیس عرق
Hazy visions flashing through your head
تصورات مبهم به سرت میزند
Cardiac arrhythmia you are lost for breath
با ضربان قلب نامنظم، به نفس تنگی میافتی
No recollection where this originates
هیچ به یاد نمیآوری که از چه ناشی میشود
Are these images of your fate?
آیا این تصوراتی از سرنوشت توست؟
Trapped within your mind
که در ذهنت گیر افتاده
No chance to be freed
هیچ شانسی برای رهایی نیست
Blackened thoughts and demon’s seed
افکار سیاه و تخم اهریمن
Lost at night, overwhelmed by truth or lies
گمگشته در شب، مغلوب حقیقت و اکاذیب
The crimson tears they fall, they fall from dying eyes
خون میبارد، میبارد از چشمان در حال مرگ
Like swimming in a sea without a shore
مثل شنا کردن در دریایی بیکران
It feels like walking into a closed door
انگار وارد دری بسته میشوی
All hope is lost, there is no tomorrow
امیدی نیست، دیگر فردایی نیست
When asleep there is only a glimpse of sorrow
هنگام خواب تنها گوشه چشمی از اندوه وجود دارد
Only a glimpse of sorrow
تنها گوشه چشمی از اندوه
نظرات کاربران