0

دانلود آهنگ The Head And The Heart از Chris De Burgh با متن و ترجمه

بازدید 607

Let us talk no more, let us go to sleep
بگذار بیش از این حرف نزنیم، بگذار بخوابیم
Let the rain fall on the window pane
بگذار باران بر شیشه ی پنجره ببارد
And fill the castle keep
و قلعه را پر نگه دارد
I am weary now, weary to my bones
من خسته ام ، استخوان هایم خسته هستند
Weary from the travelling
خسته از سفر کردن
And the endless country roads
و جاده های بی پایان کشور
That brought us here tonight, for all this weekend
که امشب ما را به اینجا آوردند،برای این آخر هفته
And a chance to work it out
و شانسی برای تدبیر کردن
For we cannot live together
چون ما نمیتونیم با هم زندگی کنیم
And we cannot live apart
و ما نمی‌توانیم جدا از هم زندگی کنیم
It′s the classical dilemma
این همان معضل کلاسیک است
Between the head and the heart
بین ذهن و قلب
She is sleeping now, softly in the night
او اکنون خوابیده ، آرام در شهر
And in my heart of darkness
و در قلب تاریک من
She has been the only light
او تنها نور بوده است
I am lost in love, looking at her face
من در عشق گم شدم،به چهره اش نگاه می کنم
And still I hear the voice of reason
و هنوز صدای عقل را میشنوم
Telling me to chase these dreams away
به من می گوید این رویاها را از خودت دور کن
Oh, here we go again
اوه، دوباره شروع شد.
We’re divided from the start
ما از همان ابتدا از هم جدا شده‌ایم
For we cannot live together
چون ما نمیتونیم با هم زندگی کنیم
And we cannot live apart
و ما نمی‌توانیم جدا از هم زندگی کنیم
It′s the classical dilemma
این همان معضل کلاسیک است
Between the head and the heart
بین ذهن و قلب
The head and the heart
ذهن و قلب
Now the dawn begins, and still I cannot sleep
اکنون سپیده دم شروع شده،و هنوز نمی توانم بخوابم
My head is spinning round but now the way is clear to me
سرم گیج می رود اما راه برایم روشن شده
There is nothing left, nothing left to show
چیزی نمانده،چیزی برای نشان دادن نمانده
The jury and the judge will see, it’s time to let her go
قاضی و هیات منصفه خواهند دید،وقت آن است بگذارند او برود
Now hear the heart, Oh!
اکنون(صدای) قلبم را می شنوم
I believe that time will show
باور دارم که زمان نشان خواهد داد
She will always be a part of my world
او همیشه بخشی از دنیای من خواهد بود
I don’t want to see her go
نمی خواهم رفتنش را ببینم
So I plead my case to hear the heart, and stay
پس در خواست پرونده می کنم تا صدای قلبم را بشنود
(It′s time to let her go) I don′t want to let her go
وقت آن است که بگذاری برود،نمی خواهم بگذارم برود
(It’s time to let her go) I don′t want to let her go
وقت آن است که بگذاری برود،نمی خواهم بگذارم برود
(It’s time to let her go) I don′t want to let her go
وقت آن است که بگذاری برود،نمی خواهم بگذارم برود
(It’s time to let her go)
وقت آن است که بگذاری برود
And in this classical dilemma
و در این دوراهی همیشگی
I find for the heart
من قلب را انتخاب کردم

نظرات کاربران

  •  چنانچه دیدگاه شما توهین آمیز باشد تایید نخواهد شد.
  •  چنانچه دیدگاه شما جنبه تبلیغاتی داشته باشد تایید نخواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بیشتر بخوانید

X
آموزش نقاشی سیاه قلم کلیک کنید