The love between the two of us was dying
عشق بین ما دو نفر در حال مرگ بود
And it got so bad I knew I had to leave
و اینکه میدونستم مجبورم برم خیلی بد بود
But halfway down that highway
اما اواسط راه بزرگراه
When I turned around I saw
وقتی به اطراف نگاه کردم دیدم
My little daughter running after me
دختر کوچولوم پشت سرم میدوید
Crying
گریه کنان
Daddy, don’t you walk so fast
بابا، اینقدر تند راه نرو
Daddy, don’t you walk so fast
بابا، اینقدر تند راه نرو
Daddy, slow down some
بابا، یکم سرعتت رو کمتر کن
Cause you’re makin’ me run
چون باعث میشی من بدوم
Daddy, don’t you walk so fast
بابا، اینقدر تند راه نرو
Broke my heart to tell my little Baby
حالا که قلبم شکسته به دخترم بگین
That her daddy had to run to catch a train
که پدرش مجبور بود برای گرفتن یک قطار بدوه
She had no way of knowin’ I was leavin’ home for good
اون هیچ جوری نمیفهمه برای خوب بودن خونه رو ترک کردم
I turned around and there she was again
چرخیدم و دوباره اونجا بود
Crying
گریه کنان
Daddy, don’t you walk so fast
بابا، اینقدر تند راه نرو
Daddy, don’t you walk so fast
بابا، اینقدر تند راه نرو
Daddy, slow down some
بابا، یکم سرعتت رو کمتر کن
Cause you’re makin’ me run
چون باعث میشی من بدوم
Daddy, don’t you walk so fast
بابا، اینقدر تند راه نرو
Only for the sake of my sweet daughter
فقط بخاطر دختر شیرینم
I just had to turn back home right there and then
مجبور شدم به خانه برگردم و بعدش
And try to start a new life with the mother of my child
و سعی کردم یک زندگی جدیدی رو با مادر فرزندم شروع کنم
I couldn’t bear to hear those words again
نمیتونستم دوباره اون کلمات رو بشنوم
She said
اون گفت
Daddy, don’t you walk so fast
بابا، اینقدر تند راه نرو
Daddy, don’t you walk so fast
بابا، اینقدر تند راه نرو
Daddy, slow down some ’cause you’re makin’ me run
بابا، یکم سرعتت رو کمتر کن چون باعث میشی من بدوم
Daddy, don’t you walk so fast
بابا، اینقدر تند راه نرو
نظرات کاربران