نامه امام (ع) به معاویه، كه پس از جنگ جَمَل در سال 36 هجری، توسّط جریربن عبد اللّه فرستاده شد. همانا كسانی با من بیعت كرده اند كه با ابابكر و عمر و عثمان، با ادامه مطلب

زمستون Winter تو چشم تو بازم نگاه کردم I looked in your eyes again می‌شناسی تو منو من برنمی‌گردم you know me, I don’t come back خودت بهتر می‌دونی چرا مثل زمستون همیشه پیش تو ادامه مطلب

I’ve been traveling over mountainsمن مایلها سفر کرده ام Even through the valleys, tooحتی در طول دره ها نیز I’ve been traveling night and dayشب و روز در حال سفر بوده ام I’ve been running ادامه مطلب

باران ببارد If the rain pours down پیش از خداحافظی‌ات چتری به دستت می‌دهم Before your farewell, I will place an umbrella in your hand, آهی به راهت می‌کشم، شاید که برگردی I breathe a ادامه مطلب

Me dijeron que estás solaبهت گفتم که تنهایی Que después de mí, nadie más te controlaبعد من، هیچکی باهات کنار نمیاد Que sales después de las doceنصفه شبی گذاشتی رفتی Tus viejos amigos ya ni ادامه مطلب

We all bleed the same shade خون همه ما یه رنگه، Never again the one afraid دیگه هیچ وقت کسی هراسی نداره What you stole, you tear me apart چیزی که ازم دزدی منو داغون ادامه مطلب

Everybody is talking bout you and her together همه دارن درباره ی تو و اون که با همدیگه اید, حرف میزنن How could you do that to me چطور تونستی اینکارو در حق من بکنی؟ ادامه مطلب

When I look into your eyes وقتی به چشمات نگاه میکنم It is like watching the night sky انگار دارم آسمون شب رو تماشا میکنم Or a beautiful sunrise یا یه طلوع زیبا رو تماشا ادامه مطلب

Walls Came Down دیوارها سقوط کردن Where Did They Go? I Didn′T Notice اونا کجا رفتن؟ من نفهمیدم When They Fell, I Fell For You وقتی ریختن، منم عاشقت شدم Smitten And Hopelessly خرده شده ادامه مطلب

Si te pasas las horas buscando el panاگه همه عمرت رو صرف پیدا کردن یه لقمه نون میکنی Mientras tus esperanzas vienen y vanدرحالی که امید و آرزوهات پر میکشن و میرن Yo quisiera volver ادامه مطلب