مجله علمی تفریحی بیبیس
0

دانلود رمان انگلیسی “سعود یک درس خون” – بخش 5 – جلد 4 (آواتار یک الهه)

بازدید 599
  • عنوان: Ascendance of a Bookworm Part 5 volume 4
  • نویسنده: Miya Kazuki
  • سال انتشار: 2023
  • تعداد صفحه: 283
  • زبان اصلی: انگلیسی
  • نوع فایل: pdf
  • حجم فایل: 19.7 مگابایت

پس از کشته شدن ارباب زمستان، کولاک متوقف شد و به خورشید اجازه داد تا بالاخره خودش را نشان دهد و راهروها را روشن کند. وقتی لمپرشت با عجله به سمت دفتر فرمانده شوالیه می رفت، فقط با دیدن تمام نور در حال و هوای روحیه او روشن شد. امیدوارم این به من مرخصی بدهد. مجبور به مدیریت پاکسازی در بالای شکار Lord of Winter، شروع فصل را شلوغ تر از همیشه کرده بود. شوالیه‌های نظم نیاز داشتند که در هر دو نقش داشته باشند، بنابراین اکثر آنها حتی فرصتی برای بازدید از خانه نداشتند. لامپرشت به‌ویژه توسط پدرش تا انتها کار می‌کرد، زیرا او نگهبان خانواده آردکال بود و ظاهراً زمانی که لردش در آکادمی سلطنتی بود «زمان زیادی» در اختیار داشت. تنها شوالیه هایی که با این برنامه بی رحمانه کار نمی کردند، آنهایی بودند که به روزمین خدمت می کردند. هنوز به آنها اجازه مرخصی داده می شد، یعنی روزهایی بود که لمپرشت حتی آنها را نمی دید. در ضمن من فقط در زمان زایمان همسرم اجازه داشتم به خانه بروم. از آنجایی که ارباب او در آکادمی سلطنتی نبود، برای لمپرشت باید روزهای تعطیل را راحت‌تر می‌بود… اما امسال اصلاً اینطور نبود. پاکسازی در آغاز زمستان انجام شده بود تا پایان، و شکار ارباب زمستان باید با نیرویی بسیار کمتر از حد معمول انجام می شد. در نتیجه فصل بی رحمانه ای بود. اکنون که شکار به پایان رسیده بود، شوالیه ها به تدریج از کار دور می شدند – اما، از آنجایی که این اتفاق به ترتیب وضعیت، از لای نوبل ها شروع می شد، لمپرشت هنوز قادر به بازگشت به خانه نبود. لمپرشت هنگام ورود به دفتر گفت: «ببخشید. کارستد در داخل منتظر بود و تخته‌ای در دست داشت که با حالتی خسته برای پسرش دست تکان داد. «لامپرشت، این را به ساختمان شمالی ببرید. از فردا دو روز بهت مرخصی میدم زیاد نیست، اما آن را با خانواده خود خرج کنید.» “بله قربان!” هیئت مدیره یک دستور رسمی از شوالیه بود که به لامپرشت دستور می داد تا مدتی از کار بیفتد. او آن را پذیرفت، سپس با چشمانی تا حدودی رنجیده به کارستد نگاه کرد و گفت: «چرا به شوالیه های گارد روزمین خیلی بیشتر از بقیه مرخصی دادی؟ من هم استراحت می‌خواستم.»

The blizzards stopped after the Lord of Winter was slain, allowing the sun to finally show itself and brighten the hallways. Just seeing all the light streaming in brightened Lamprecht’s mood as he hurried to the knight commander’s office. Hopefully this is about giving me time off. Having to manage the purge on top of the Lord of Winter hunt had made the start of the season busier than ever. Knights of the Order had needed to be involved in both, so most of them had barely even had a chance to visit home. Lamprecht in particular was being worked to the bone by his father, since he was a guard for the archducal family and apparently had “plenty of time” on his hands while his lord was at the Royal Academy. The only knights who weren’t working to such a ruthless schedule were those serving Rozemyne. They were still being allowed time off, meaning there were days when Lamprecht didn’t even see them. Meanwhile, I was only allowed to go home when my wife was giving birth. Because his lord was away at the Royal Academy, it should have been easier for Lamprecht to secure days off… but that hadn’t been the case at all this year. The purge had been carried out at the start of winter rather than the end, and the Lord of Winter hunt had needed to be done by a much smaller force than usual. It had been a cruel season as a result. Now that the hunt was over, the knights were gradually being allocated time away from work—but, as this was happening in order of status, starting with the laynobles, Lamprecht still wasn’t able to return home. “Excuse me,” Lamprecht said as he entered the office. Karstedt was waiting inside and holding a board, which he waved at his son with a look of exhaustion. “Lamprecht, take this to the northern building. I am giving you two days off starting tomorrow. It isn’t much, but spend it with your family.” “Yes, sir!” The board was an official directive from the Knight’s Order, instructing Lamprecht to take some downtime. He accepted it, then looked at Karstedt with somewhat resentful eyes and said, “Why did you give Rozemyne’s guard knights so much more time off than the rest of us? I wanted breaks too.”

این رمان را از لینک زیر بصورت رایگان دانلود کنید.

Download: Ascendance of a Bookworm Part 5 volume 4

نظرات کاربران

  •  چنانچه دیدگاه شما توهین آمیز باشد تایید نخواهد شد.
  •  چنانچه دیدگاه شما جنبه تبلیغاتی داشته باشد تایید نخواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

بیشتر بخوانید