- عنوان کتاب: Solaris
- نویسنده/انتشارات: Stanisław Lem
- سال انتشار: 2007
- تعداد صفحه: 179
- زبان اصلی: انگلیسی
- نوع فایل: pdf
- حجم فایل: 1.09 مگابایت
ساعت 19:00 به وقت کشتی، به سمت خلیج پرتاب شدم. مردان اطراف شفت کناری ایستادند تا اجازه دهند من عبور کنم و من به داخل کپسول رفتم. داخل کابین باریک، به سختی جا برای حرکت وجود داشت. من شلنگ را به دریچه لباس فضایی خود وصل کردم و به سرعت باد شد. از آن به بعد از انجام کوچکترین حرکت ناتوان بودم. آنجا ایستادم، یا بهتر است بگوییم معلق آویزان شدم، با لباس و یوغ پنوماتیکم به بدنه فلزی پوشیده شده بودم. من بررسی کردم؛ از میان سایبان شفاف میتوانستم دیواری صاف و صیقلی را ببینم و بسیار بالاتر از آن، سر مودارد را که به بالای شفت خم شده بود، ببینم. او ناپدید شد و ناگهان من در تاریکی فرو رفتم: مخروط محافظ سنگین در جای خود پایین آمده بود. هشت بار صدای زمزمه موتورهای الکتریکی که پیچ ها را می چرخاند و به دنبال آن صدای خش خش کمک فنرها را شنیدم. وقتی چشمانم به تاریکی عادت کرد، میتوانستم دایره نورانی صفحه انفرادی را ببینم.
At 19.00 hours, ship’s time, I made my way to the launching bay. The men around the shaft stood aside to let me pass, and I climbed down into the capsule. Inside the narrow cockpit, there was scarcely room to move. I attached the hose to the valve on my spacesuit and it inflated rapidly. From then on, I was incapable of making the smallest movement. There I stood, or rather hung suspended, enveloped in my pneumatic suit and yoke to the metal hull. I looked up; through the transparent canopy I could see a smooth, polished wall and, far above, Moddard’s head leaning over the top of the shaft. He vanished, and suddenly I was plunged in darkness: the heavy protective cone had been lowered into place. Eight times I heard the hum of the electric motors which turned the screws, followed by the hiss of the shock-absorbers. As my eyes grew accustomed to the dark, I could see the luminous circle of the solitary dial.
نظرات کاربران