A son rarely tells his Father How he really feels
یک پسر به ندرت به باباش میگه چه احساسی داره
A handshake or a pat on the back is all that he reveals
او احساسش رو با دست دادن یا نوازش کردن نشون میده
I’d like to right that wrong
دوست دارم این اشتباه را درستش کنم
Here in this little song
در این آهنگ کوتاه
Thank you for shaping my life
ممنونم که به زندگی ام شکل دادی
Thank you for teaching me all you can
ممنونم که هرچی تونستی رو به من یاد دادی
You are no ordinary man, no no
تو یه آدم معمولی نیستی …نه …نه
You make me everything I am
هرچی هستم به خاطر توئه
Thank you for taking the time
ممنونم که وقت گذاشتی
Thank you for showing me the way
ممنونم که راه رو به من نشون دادی
And thank you for being there when I need you
ممنونم که هروقت بهت احتیاج داشتم حضور داشتی
Thank you for every single day
ممنونم به خاطر تمام روزها
Now I’ve been blessed with a son of my own
حالا که خودم هم از نعمت پسر داشتن برخوردار شده ام
Got my own bedtime stories to tell
داستان های موقع خواب خودم را برای گفتم دارم
If I can raise him half as well as you raised me
اگر نصف اون کارهایی که تو برای بزرگ کردنم انجام دادی را بتونم انجام بدهم
Guess I’ll be doing pretty well
فکر می کنم دارم کارم را خوب انجام میدهم
Thank you for your guiding hand
ممنونم به خاطر دست (کمک) راهنماگرت
Thank you for making my dreams come true
ممنون که رویاهایم را به واقعیت رسوندی
You‘re an extraordinary man
تو مرد فوق العاده ای هستی
And I hope you’re as proud of me
امیدوارم تو هم به من افتخار کنی
As I am proud of you
همانطور که من به تو افتخار می کنم
Thank you for giving me life
ممنون که به من زندگی دادی
Thank you for showing me good from bad
ممنون که خوب را از بد نشونم دادی
I guess I‘m only really trying to say
فکر می کنم واقعن دارم سعی می کنم بگم
Thank you for being my Dad
ممنون که بابامی
Even though the years drift away
اگر چه سالها گذشت
I never took the time just to say
و من فرصت نکردم که فقط بگم
‘I love you, and I always have
دوستت دارم و همیشه دوستت داشته ام
And thank you for being my Dad’
ممنون که بابامی
‘Thank you for being my Dad’
ممنون که بابامی
نظرات کاربران