مجله علمی تفریحی بیبیس
0

شعر “سینه از آتش دل در غم جانانه بسوخت” از حافظ با صدای محمدرضا شجریان و ترجمه انگلیسی

بازدید 3399

سینه از آتش دل در غم جانانه بسوخت

Longing for the one and only blazed my heart, scorched my chest

آتشی بود در این خانه که کاشانه بسوخت

Such flames raged in that house that burned my life

 تنم از واسطه دوری دلبر بگداخت

‌Being away from my love was a wildfire in my flesh

جانم از آتش مهر رخ جانانه بسوخت

Blazing sun of my soulmates visage burned my soul

 سوز دل بین که ز بس آتش اشکم دل شمع

Look! Flames of my heart, flood of my tears

دوش بر من ز سر مهر چو پروانه بسوخت

Melted the heart of the candle, like a butterfly [in the fire]

 آشنایی نه غریب است که دلسوز من است

It is no surprise that friendly ones feel for me

چون من از خویش برفتم دل بیگانه بسوخت

When I passed out, it melted even the heart of strangers

 خرقه زهد مرا آب خرابات ببرد

The river of sins drowned out my pretext of piety

خانه عقل مرا آتش میخانه بسوخت

The taverns fire burned down my house of sense

 چون پیاله دلم از توبه که کردم بشکست

Denouncing the wine broke my heart-cup

همچو لاله جگرم بی می و خمخانه بسوخت

Leaving the tavern and wine scorched my soul-tulip

 ماجرا کم کن و بازآ که مرا مردم چشم

cut long story short and come back,as the pupil of my eye

خرقه از سر به درآورد و به شکرانه بسوخت

Let go of its [colored] clothe and burned it as an offering

 ترک افسانه بگو حافظ و می نوش دمی

O, Hafez! Leave the legends, drink up for a bit

که نخفتیم شب و شمع به افسانه بسوخت

Telling tales burned the candle, stole sleep from our eyes

نظرات کاربران

  •  چنانچه دیدگاه شما توهین آمیز باشد تایید نخواهد شد.
  •  چنانچه دیدگاه شما جنبه تبلیغاتی داشته باشد تایید نخواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.