مجله علمی تفریحی بیبیس
0

دانلود کتاب ایلان ماسک – تسلا، اسپیس ایکس و تلاش برای آینده ای خارق العاده

بازدید 927
  • عنوان کتاب: Elon Musk – Tesla, SpaceX, and the Quest for a Fantastic Future
  • نویسنده: Ashlee Vange
  • حوزه: بیوگرافی
  • سال انتشار: 2015
  • تعداد صفحه: 349
  • زبان اصلی: انگلیسی
  • نوع فایل: pdf
  • حجم فایل: 11.9 مگابایت

فکر می کنی من دیوانه ام؟» این سوال از ایلان ماسک در پایان یک شام طولانی که ما در یک رستوران غذاهای دریایی سطح بالا در سیلیکون ولی با هم داشتیم مطرح شد. من ابتدا به رستوران رسیده بودم و با یک جین و تونیک کنار می‌رفتم، می‌دانستم که ماسک – مثل همیشه – دیر خواهد آمد. پس از حدود پانزده دقیقه، ماسک با کفش‌های چرمی، شلوار جین و پیراهن چهارخانه ظاهر شد. ماسک شش پای یک می ایستد، اما از هر کسی که او را می شناسد بپرسید و آنها تأیید می کنند که او بسیار بزرگتر از این به نظر می رسد. او به طرز عجیبی شانه های پهن، محکم و ضخیم است. تصور می‌کنید که او از این قاب به نفع خود استفاده می‌کند و هنگام ورود به اتاق، یک اسکلت نر آلفا انجام می‌دهد. در عوض، او تقریباً گوسفند است. هنگام راه رفتن سرش کمی به سمت پایین خم شده است، پس از رسیدن به میز، یک دست دادن سریع سلام می کند و سپس روی صندلی می نشیند. از آنجا، ماسک به چند دقیقه زمان نیاز دارد تا خودش را گرم کند و راحت نگاه کند. ماسک از من خواست برای یک مذاکره برای یک نوع مذاکره شام ​​بخورم. هجده ماه قبل، من به او از برنامه هایم برای نوشتن کتابی درباره او اطلاع داده بودم، و او به من از برنامه هایش برای عدم همکاری اطلاع داده بود. رد شدن او باعث شد، اما من را به حالت خبرنگاری سرسخت سوق داد. اگر مجبور بودم این کتاب را بدون او انجام دهم، همینطور باشد. افراد زیادی شرکت های ماسک، تسلا موتورز و اسپیس ایکس را ترک کرده بودند و صحبت می کردند، و من قبلاً بسیاری از دوستان او را می شناختم. من بار دیگر از ماسک شنیدم، مصاحبه ها یکی پس از دیگری، ماه به ماه، و دویست نفر یا بیشتر وارد روند شدند. او با من در خانه تماس گرفت و اعلام کرد که همه چیز می تواند به یکی از دو راه پیش برود: او می تواند زندگی من را بسیار دشوار کند یا در نهایت می تواند در پروژه کمک کند. اگر بتواند کتاب را قبل از انتشار بخواند و بتواند پاورقی هایی را در سراسر آن بیافزاید، مایل به همکاری خواهد بود. او با متن من مداخله نمی کرد، اما می خواست این شانس را داشته باشد که در نقاطی که به نظر او از نظر واقعی نادرست است، رکورد درست کند. فهمیدم این از کجا می آید. ماسک می‌خواست کنترلی بر داستان زندگی‌اش داشته باشد. او همچنین مانند یک دانشمند سیم‌کشی می‌کند و با مشاهده یک خطای واقعی دچار ناراحتی روانی می‌شود. یک اشتباه در یک صفحه چاپ شده روح او را می بلعد – برای همیشه. در حالی که می‌توانستم دیدگاه او را درک کنم، به دلایل حرفه‌ای، شخصی و عملی نمی‌توانستم به او اجازه مطالعه کتاب را بدهم. ماسک نسخه خود را از حقیقت دارد، و همیشه این نسخه از حقیقتی نیست که بقیه جهان به اشتراک می گذارند. او حتی به ساده‌ترین سؤال‌ها نیز مستعد پاسخ‌های پرمخاطب است، و فکر پاورقی‌های سی صفحه‌ای خیلی واقعی به نظر می‌رسید. با این حال، موافقت کردیم که شام ​​بخوریم، همه اینها را با هم گپ بزنیم و ببینیم کجا ما را رها کرده است. گفتگوی ما با بحث در مورد افراد روابط عمومی آغاز شد. ماسک به سرعت کارمندان روابط عمومی را می سوزاند و تسلا در حال جستجو برای یافتن رئیس جدید ارتباطات بود. “بهترین فرد روابط عمومی در جهان کیست؟” او به شیوه ای بسیار مسکی پرسید. سپس در مورد آشنایان متقابل، هوارد هیوز و کارخانه تسلا صحبت کردیم. زمانی که پیشخدمت برای گرفتن سفارش ما به محل رفت، ماسک پیشنهاداتی را خواست که با رژیم کم کربوهیدرات او کارساز باشد. او روی تکه های خرچنگ سرخ شده آغشته به جوهر ماهی مرکب سیاه نشست. مذاکره شروع نشده بود و ماسک از قبل مشغول غذا خوردن بود. او در مورد ترس اصلی که او را در شب بیدار نگه می‌دارد، صحبت کرد: این که لری پیج، بنیانگذار و مدیر عامل گوگل، احتمالاً ناوگانی از روبات‌های تقویت‌شده با هوش مصنوعی می‌سازد که قادر به نابودی بشر هستند. ماسک گفت: «من واقعاً نگران این هستم. این احساس ماسک را بهتر نمی کرد که او و پیج دوستان بسیار صمیمی بودند و او احساس می کرد که پیج اساساً فردی خوش نیت است و نه دکتر ایول. در واقع، این یک جور مشکل بود. ماهیت پسر خوب پیج باعث شد که او این تصور را داشته باشد که ماشین‌ها برای همیشه دستور ما را انجام می‌دهند. ماسک گفت: «من چندان خوشبین نیستم. او می تواند به طور تصادفی چیز بدی تولید کند. با رسیدن غذا، ماسک آن را مصرف کرد. یعنی آنقدر که با چند لقمه غول‌پیکر به سرعت ناپدیدش کرد، آن را نخورد. ناامید از اینکه ماسک را راضی نگه دارم و چت کنیم، یک تکه بزرگ استیک از بشقابم به او دادم. طرح کار کرد. . . برای تمام نود ثانیه گوشت. هانک رفته

DO YOU THINK I’M INSANE?” This question came from Elon Musk near the very end of a long dinner we shared at a high-end seafood restaurant in Silicon Valley. I’d gotten to the restaurant first and settled down with a gin and tonic, knowing Musk would—as ever—be late. After about fifteen minutes, Musk showed up wearing leather shoes, designer jeans, and a plaid dress shirt. Musk stands six foot one but ask anyone who knows him and they’ll confirm that he seems much bigger than that. He’s absurdly broad-shouldered, sturdy, and thick. You’d figure he would use this frame to his advantage and perform an alpha-male strut when entering a room. Instead, he tends to be almost sheepish. It’s head tilted slightly down while walking, a quick handshake hello after reaching the table, and then butt in seat. From there, Musk needs a few minutes before he warms up and looks at ease. Musk asked me to dinner for a negotiation of sorts. Eighteen months earlier, I’d informed him of my plans to write a book about him, and he’d informed me of his plans not to cooperate. His rejection stung but thrust me into dogged reporter mode. If I had to do this book without him, so be it. Plenty of people had left Musk’s companies, Tesla Motors and SpaceX, and would talk, and I already knew a lot of his friends. The interviews followed one after another, month after month, and two hundred or so people into the process, I heard from Musk once again. He called me at home and declared that things could go one of two ways: he could make my life very difficult or he could help with the project after all. He’d be willing to cooperate if he could read the book before it went to publication, and could add footnotes throughout it. He would not meddle with my text, but he wanted the chance to set the record straight in spots that he deemed factually inaccurate. I understood where this was coming from. Musk wanted a measure of control over his life’s story. He’s also wired like a scientist and suffers mental anguish at the sight of a factual error. A mistake on a printed page would gnaw at his soul—forever. While I could understand his perspective, I could not let him read the book, for professional, personal, and practical reasons. Musk has his version of the truth, and it’s not always the version of the truth that the rest of the world shares. He’s prone to verbose answers to even the simplest of questions as well, and the thought of thirty-page footnotes seemed all too real. Still, we agreed to have dinner, chat all this out, and see where it left us. Our conversation began with a discussion of public-relations people. Musk burns through PR staffers notoriously fast, and Tesla was in the process of hunting for a new communications chief. “Who is the best PR person in the world?” he asked in a very Muskian fashion. Then we talked about mutual acquaintances, Howard Hughes, and the Tesla factory. When the waiter stopped by to take our order, Musk asked for suggestions that would work with his lowcarb diet. He settled on chunks of fried lobster soaked in black squid ink. The negotiation hadn’t begun, and Musk was already dishing. He opened up about the major fear keeping him up at night: namely that Google’s cofounder and CEO Larry Page might well have been building a fleet of artificial-intelligenceenhanced robots capable of destroying mankind. “I’m really worried about this,” Musk said. It didn’t make Musk feel any better that he and Page were very close friends and that he felt Page was fundamentally a well-intentioned person and not Dr. Evil. In fact, that was sort of the problem. Page’s nice-guy nature left him assuming that the machines would forever do our bidding. “I’m not as optimistic,” Musk said. “He could produce something evil by accident.” As the food arrived, Musk consumed it. That is, he didn’t eat it as much as he made it disappear rapidly with a few gargantuan bites. Desperate to keep Musk happy and chatting, I handed him a big chunk of steak from my plate. The plan worked . . . for all of ninety seconds. Meat. Hunk. Gone.

این کتاب را میتوانید بصورت رایگان از لینک زیر دانلود نمایید.

Download: Elon Musk – Tesla, SpaceX, and the Quest for a Fantastic Future

نظرات کاربران

  •  چنانچه دیدگاه شما توهین آمیز باشد تایید نخواهد شد.
  •  چنانچه دیدگاه شما جنبه تبلیغاتی داشته باشد تایید نخواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

بیشتر بخوانید