بِبُر به نام خداوندت
Cut in the Name of Your God
چه حکمتیست در این مُردن-
– What wisdom is there in this kind of death
در عاشقانه ترین مُردن
in the most romantic death
و مغز را به فضا بردن
and (in) taking the brain to the space
و گریه را به خلاء بردن
and (in) taking the tears to the bathroom
چه حکمتیست که در آغاز
What wisdom is there that at the outset
-نگاه من به سرانجام است
my eyes are fixed on the final (end)
بِبُر به نام خداوندت
Cut in the name of your God
که لطف خنجر ابراهیم
since the gentleness of Ebrahim’s dagger
به تیز بودن احکام است
is due to the sharpness of (religious) instructions
نبخش مرتکبانت را
Do not forget your perpetrators
تو حکم واجب الاجرایی
(as) you are an obligatory decree
و عشق جوخهی اعدام است
and love is an execution (firing) squad
به دستِ آه بسوزانم
Burn me in the hands of (a) sigh
که شعلهور شدنم دود است
since my burning is (only) smoke
کفن به سرفه بپوشانم
Wrap me in the shroud in coughs
که سر به سر بدنم دود است
as my body is smoke all over
و نخ به نخ دهنم دود است
and my mouth is filled with smoke
غمت غلیظ ترین کام است
Your sorrow is the thickest puff (of smoke)
هی
Oh…
و نخ به نخ دهنم دود است
And my mouth in filled with smoke
غمت غلیظ ترین کام است
Your sorrow is the thickest puff (of smoke)
هی
Oh…
نگاهِ من به سرانجام است
My eyes are fixed on the final (end)
سرنگها همگان قرمز
The syringes, all red
و رنگ ها همگان قرمز
and the colors, all red
سماعِ مولویان قرمز
Sama of Molavis, red
جهان کَران به کَران قرمز
the world, end to end, red
که نقشی از رُژ گلگونت
as a mark of your ruddy rouge
هنوز بر لب این جام است
still remains on the edge of this cup
بگو ستاره ی دردانه
Tell me (you) unique star
در انزوای رصدخانه
in the solitude of the observatory
کدام کوزه شکست آن روز
what urn broke that day
که با گذشتن نه صد سال
that after the passage of 900 years
هنوز حلقه ی دستانش
still its hands remain wrapped
به دورِ گردن خیام است؟
around the neck of Khayyam?
هی
Oh…
هنوز حلقه ی دستانش
Still its hands remain wrapped
به دورِ گردن خیام است
around the neck of Khayyam?
هی
Oh…
ببین چقدر اسیرم من
See how captivated I am
چنان بکُش که پس از مُردن
Kill me such that after death
هزار بار بمیرم من
I die a thousand times
دسیسههای تو، میبینی؟
your machinations, do you see?
وریدِ پاکِ امیرم من
I am the pure vein of Amir/Emir
که در تدارکِ حمّام است
who is preparing to bathe
چه حکمتیست در این مُردن
What wisdom is there in this kind of death
در عاشقانه ترین مُردن
in the most romantic death
و مغز را به فضا بردن
and (in) taking the brain to the space
و گریه را به خلاء بردن
and (in) taking the tears to the bathroom
چه حکمتیست که در آغاز
What wisdom is there that at the outset
نگاه من به سرانجام است
my eyes are fixed on the final (end)
چه حکمتیست که در آغاز
What wisdom is there that at the outset
نگاه من به سرانجام است
my eyes are fixed on the final (end)
نگاه من به سرانجام است
my eyes are fixed on the final (end)
نظرات کاربران