مجله علمی تفریحی بیبیس
0

دانلود آهنگ The Day Before You Came از ABBA با متن و ترجمه

بازدید 146

Must have left my house at eight‚ because I always do

باید از خونه مثل همیشه سر ساعت 8 بیام بیرون

My train‚ I am certain‚ left the station just when it was due

مطمئنم که قطارم سر ساعت معین ایستگاه رو ترک میکنه

I must have read the morning paper going into town

باید تو راه رفتن به شهر(تو قطار)روزنامه ی صبح رو بخونم

And having gotten through the editorial‚ no doubt I must have frowned

شکی نیست که وقتی دارم سر تیتراخبار رو میخونم باید اخم هام بره تو هم

I must have made my desk around a quarter after nine

باید تا 9 و ربع میزم رو مرتب کرده باشم

With letters to be read‚ and heaps of papers waiting to be signed

با نامه هایی که باید خونده بشه و کپه ای از کاغذ هایی که منتظر امضا هستن

I must have gone to lunch at half past twelve or so

باید حدودای ساعت 12 و نیم واسه ناهار برم

The usual place‚ the usual bunch

همون جای همیشگی همون غذای همیشگی

And still on top of this I am pretty sure it must have rained

و هنوزم گذشته از همه ی اینا من تقریبا مطمئنم که هوا بارونیه

The day before you came

روز قبل از ورود تو به زندگیم

I must have lit my seventh cigarette at half past two

سر ساعت دو و نیم باید هفتمین سیگارمو روشن کنم

And at the time I never even noticed I was blue

و تا اون موقع اصلا متوجه نشده بود چقدر غمگینم

I must have kept on dragging through the business of the day

باید همش کشون کشون خودمو مشغول کارای روزانه نگه دارم

Without really knowing anything‚ I hid a part of me away

بدون این که واقعا بدونم، دارم بخش از وجودمو سرکوب میکردم

At five I must have left‚ there′s no exception to the rule

سر ساعت 5 محل کار رو ترک میکنم

هیچ استثنایی تو این قوانین روزانه ام وجود نداره

A matter of routine‚ I have done it ever since I finished school

از وقتی که فارق التحصیل شدم دارم همین روتین رو انجام میدم

The train back home again

قطار دوباره میرسه خونه

Undoubtedly I must have read the evening paper then

بدون هیچ شکی باید روزنامه ی بعد از ظهر رو خونده باشم

Oh yes‚ I am sure my life was well within It is usual frame

آره، مطمئنم که زندگیم تو یه چارچوب به خوبی داشت پیش میرفت

The day before you came

روز قبل از ورود تو به زندگیم

Must have opened my front door at eight o′clock or so

باید حدودای ساعت 8 در جلویی خونه مو باز کنم

And stopped along the way to buy some Chinese food to go

و سر راهم وایمیستم تا غذای چینی بخرم و ببرم خونه

I am sure I had my dinner watching something on TV

مطمئنم موقع شام خوردن دارم یه چیزی تو تلویزیون میبینم

There′s not‚ I think‚ a single episode

امکان نداره ولی فکر کنم یه قسمت از

of Dallas that I didnt see

برنامه “دالاس” داره پخش میشه که من ندیدم

I must have gone to bed around a quarter after ten

حدودای ساعت 10 و ربع باید برم تو تختم

I need a lot of sleep‚ and so I like to be in bed by then

خیلی خسته ام واسه همین ترجیح میدم اون موقع برم بخوابم

I must have read a while

باید قبل از خواب یه کم مطالعه کنم

The latest one by Marilyn French or something in that style

آخرین نوشته مریلین فرنچ یا یه چیزی تو همین مایه ها

It is funny‚ but I had no sense of living without aim

مسخره ست ولی حس نمیکردم که زندگیم بدون هدفه

The day before you came

روز قبل از ورود تو به زندگیم

And turning out the light

و چراغا رو خاموش میکنم

I must have yawned and cuddled up for yet another night

باید خمیازه بکشم و یه شب دیگه رو در آغوش بگیرم

And rattling on the roof

سرو صدای روی پشت بوم

I must have heard the sound of rain

که صدای بارون هست رو باید بشنوم

The day before you came

روز قبل از ورود تو به زندگیم

نظرات کاربران

  •  چنانچه دیدگاه شما توهین آمیز باشد تایید نخواهد شد.
  •  چنانچه دیدگاه شما جنبه تبلیغاتی داشته باشد تایید نخواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

بیشتر بخوانید