They passed me by, all of those great romances
تمام اون عشق های بزرگ از کنارم گذشتن
You were, I felt, robbing me of my rightful chances
تقصیر تو بود، من حس میکردم داری تمام
فرصت هایی که حقم بود رو ازم میدزدیدی
My picture clear, everything seemed so easy
همه چی واضح به نظرم میومد و همه چی خیلی آسون به نظر میرسید
And so I dealt you the blow, one of us had to go
و واسه همینم تو رو رنجوندم، یکی از ما باید میرفت
Now it’s different, I want you to know
ولی الان فرق داره و میخوام اینو بدونی
One of us is crying, one of us is lying
یکی از ما داره گریه میکنه؛ یکی از ما روی
In her lonely bed, Staring at the ceiling
تختش تنهایی دراز کشیده و به سقف خیره شده
Wishing she was somewhere else instead
و آرزو میکنه که یه جای دیگه بود
(One of us is shaking with a heart that’s breaking)
(یکی از ما به خاطر قلبی که داره میشکنه آشفته ست)
One of us is lonely, one of us is only Waiting for a call
یکی از ما احساس تنهایی میکنه؛ یکی از ما فقط منتظر یه تماسه
Sorry for herself, feeling stupid, feeling small
برای خودش متاسفه؛ احساس حماقت میکنه
Wishing she had never left at all
احساس حقارت میکنه؛ آرزو میکنه ای کاش هرگز نمیرفت
I saw myself as a concealed attraction
خودمو دیدم که کششم رو به تو قایم میکنم
I felt you kept me away from the heat and the action
حس میکردم تو منو از هیجان و نزدیک شدن به خودت دور نگه میداری
Just like a child, stubborn and misconceiving
درست مثل یه بچه؛ لجباز و کج فهم
That’s how I started the show, one of us had to go
و اینجوری بود که نمایش رو راه انداختم چون یکی از ما باید میرفت
Now I’ve changed and I want you to know
حالا عوض شدم و میخوام اینو بدونی
One of us is crying, one of us is lying
یکی از ما داره گریه میکنه؛ یکی از ما روی
In her lonely bed, Staring at the ceiling
تختش تنهایی دراز کشیده و به سقف خیره شده
Wishing she was somewhere else instead
و آرزو میکنه که یه جای دیگه بود
(One of us is shaking with a heart that’s breaking)
(یکی از ما به خاطر قلبی که داره میشکنه آشفته ست)
One of us is lonely, one of us is only Waiting for a call
یکی از ما احساس تنهایی میکنه؛ یکی از ما فقط منتظر یه تماسه
Sorry for herself, feeling stupid, feeling small
برای خودش متاسفه؛ احساس حماقت میکنه
Wishing she had never left at all
احساس حقارت میکنه؛ آرزو میکنه ای کاش هرگز نمیرفت
Never left at all
هرگز نمیرفت
Staring at the ceiling
به سقف خیره شده
Wishing she was somewhere else instead
و آرزو میکنه که یه جای دیگه بود
(One of us is shaking with a heart that’s breaking)
(یکی از ما به خاطر قلبی که داره میشکنه آشفته ست)
One of us is lonely, one of us is only Waiting for a call
یکی از ما احساس تنهایی میکنه؛ یکی از ما فقط منتظر یه تماسه
نظرات کاربران