مجله علمی تفریحی بیبیس
0

دانلود رمان انگلیسی “دور انداخته شده” – رمان عاشقانه‌ی یک شهر کوچک

  • عنوان: Whisked Away – A Small Town Romance Novel
  • نویسنده: M. Colette
  • سال انتشار: 2025
  • تعداد صفحه: 361
  • زبان اصلی: انگلیسی
  • نوع فایل: pdf
  • حجم فایل: 1.89 مگابایت
… آخرین مراحل پذیرش در حال انجام است و کاپیتان دستور می‌دهد که درهای هواپیما تقریباً تا پنج دقیقه دیگر بسته شوند… صدای مهماندار هواپیما را می‌شنویم که آخرین اعلام را می‌کند. من و الی به مسافرانی که در گیت صف کشیده‌اند نگاه می‌کنیم، مشتاقند که یا به خانه برگردند یا برای ملاقات بروند. داو پوینت کوچکترین فرودگاه ساحل غربی را دارد و در حال حاضر نمی‌توانم از این فرودگاه کوچک تشکر نکنم که به ما اجازه داده تا در هنگام بدرقه الی، اینجا کنارش باشیم. انگشتانمان در هم گره خورده‌اند و وقتی به من نگاه می‌کند، فشار ملایمش را حس می‌کنم. به چشمان آبی آسمانی‌اش خیره می‌شوم، اشک‌هایی که روی مژه‌های پایینش جمع شده‌اند. همه اینجا هستند تا او را بدرقه کنند: دوستانمان، والدینش و برادرش، آگوست. همه آنها قبل از اینکه به ما حریم خصوصی بدهند، خداحافظی کرده‌اند. قطره اشکی از گوشه چشمش جاری می‌شود و من دستش را رها می‌کنم تا با انگشت شستم آن را پاک کنم. چشمانش قبل از اینکه دوباره باز شوند، بسته می‌شوند. “قول می‌دهی هر روز به من زنگ بزنی؟” صدایش در انتها می‌لرزد. دست دیگرم را روی گونه‌اش می‌گذارم، سرش را بالا می‌آورم و لبخند می‌زنم. «صبح، ظهر و شب بهت زنگ می‌زنم. از من خسته می‌شوی.» خنده‌ی کوچکی از من بلند می‌شود. دست نرم و کوچک الی روی دستم قرار می‌گیرد وقتی لبخند کوچکی روی لب‌هایش شکل می‌گیرد. قلبم به من می‌گوید که با او سوار آن هواپیما شوم. داو پوینت – ساحل غربی – را ترک کنم و در حالی که او به مدرسه آشپزی می‌رود، زندگی جدیدی را در شهر نیویورک شروع کنم. اما ذهنم مدام در حال بررسی است و از خود می‌پرسد که آیا او مرا می‌خواهد و آیا من برای همراهی با او کافی هستم یا نه. بهترین دوستم، دختری که دوستش دارم، قرار است دو سال دیگر برای زندگی به آن سوی کشور برود. ما نمی‌دانیم رابطه‌مان به کجا خواهد رسید. ما در مورد فاصله‌ی زیاد و عملی کردن آن صحبت کردیم. باید عملی شود. من قبلاً یک نفر را در زندگی‌ام از دست داده‌ام. من از دست دادن نفر دیگری، به خصوص الی، خودداری می‌کنم. ما فقط باید دو سال از جدایی را پشت سر بگذاریم و بعد دوباره او را خواهم داشت. وقتی آن دو سال تمام شود و او برگردد، از او خواستگاری خواهم کرد. البته، ما فقط بیست و یک ساله خواهیم بود، اما می‌دانم که قرار نیست با کسی جز او باشم. او با زمزمه به من می‌گوید: «دوستت دارم، روآن.» و گونه‌اش را بیشتر به دستم تکیه می‌دهد، انگار که سعی می‌کند به یاد بیاورد این چه حسی دارد تا بتواند آن را با خودش ببرد.

…THE FINAL CHECK-IN is being completed, and the captain will order for the doors of the aircraft to close in approximately five minutes… We hear the flight attendant make the final announcement. Ellie and I look at the passengers forming a line at the gate, eager to either get back home or leave for a visit. Dove Point is known to have the smallest airport in the West Coast and right now I can’t help but thank this tiny airport for allowing us to be here with Ellie while we send her off. Our fingers are intertwined, and I feel her gentle squeeze when she looks back at me. I gaze into her sky-blue eyes, tears gathering on the bottom lashes. Everyone is here to send her off: our friends, her parents, and her brother, August. They’ve all said their goodbyes before giving us privacy. A small tear escapes the corner of her eye, and I let go of her hand to wipe it away with my thumb. Her eyes flutter shut before she opens them again. “You promise to call me every day?” Her voice cracks toward the end. I place my other hand on her cheek, tilting her head up, and smile. “I’ll call you morning, noon, and night. You’ll get so sick of me.” A small laugh breaks free from me. Ellie’s soft, small hand lies on top of mine when I see a tiny smile form on her lips. My heart is telling me to get on that plane with her. Leave Dove Point—the West Coast—behind and start a new life in New York City while she attends culinary school. But my mind is second-guessing itself, wondering if she wants me and if I’m enough to go with her. My best friend, the girl I love, is leaving to live on the other side of the country for two years. We don’t know where our relationship is going to go. We talked about long distance and making it work. It needs to work. I’ve already lost one person in my life. I refuse to lose another, especially Ellie. We just need to get through two years apart, and then I’ll get to have her again. When those two years are up and she comes back, I’m going to propose to her. Sure, we’ll only be twenty-one, but I know I’m not meant to be with anyone else but her. “I love you, Rowan,” she whispers to me, leaning her cheek further into my hand like she’s trying to remember how this feels so she can take it with her.

این رمان را از لینک زیر بصورت رایگان دانلود کنید.

Download: Whisked Away 

نظرات کاربران

  •  چنانچه دیدگاه شما توهین آمیز باشد تایید نخواهد شد.
  •  چنانچه دیدگاه شما جنبه تبلیغاتی داشته باشد تایید نخواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بیشتر بخوانید

X
آموزش نقاشی سیاه قلم کانال ایتا