‘Cause I still think about the old days
چون من هنوز به روز های قدیم فکر میکنم
In the city with my own fate
توی شهر با تقدیر خودم
Twenty-five don’t feel the same way
بیست و پنج سالگی همون حس قدیم رو نداره
The streets keep changing names
اسم خیابونا همش داره عوض میشه
We all spent time now at your Mom’s place
همه ما الان وقتمونو توی خونه مامانت میگذرونیم
On the West Side in the fall haze
توی غرب کشور و توی مه پاییز
All of our stories went the same way
همه قصه های ما همینجوری پیش رفتند
When we had time to waste
وقتی که ما وقت داشتیم برای تلف کردن
And I think that I’m falling
و من حس میکنم که دارم سقوط میکنم
I’m tripping and I’m crawling
میگردم و میخزم
It feels like rather often
اغلب همینطوریه
The years do come to pass
سال ها میان و میگذرن
And I keep getting older
و من پیرتر میشم و
My mind is getting colder
ذهنم سرد تر میشه
The things that all once mattered
چیز هایی که همه ما یه زمانی اهمییت میدادیم
I know for sure won’t last
می دونم که مطمئنا دوام نخواهند داشت
نظرات کاربران