(Right)
(درست)
I figured out how it sounded (Right this way)
فهمیدم صداش چطوری بود (از این طرف)
It goes (Right)
اینطوریه (درست)
My death (Right this way)
مرگ من (از این طرف)
Girl, I really don’t think you should take that
دختر، واقعاً فکر نمیکنم باید اونو برداری
(Josh Dun)
(جاش دان)
A little softer than I used to be (Right)
یه کم نرمتر از چیزی که قبلاً بودم
Used to mouth off often with artillery
قبلاً اغلب با توپخانه (کلمات سنگین) دهنلقی میکردم
Now it is cough drops and soft spots in a middle seat (Right this way)
حالا شده آبنبات سرفه و نقطهضعفها تو یه صندلی وسط
Chivalry
جوانمردی
A tighter space than I used to know (Right)
یه فضای تنگتر از چیزی که میشناختم
Spread out wide no more, pinch my shoulders close
دیگه خودمو باز نمیکنم، شونههامو به هم نزدیک میکنم
Hoping they misplace my reservation (Right this way)
امیدوارم رزرو منو گم کنن
Okay, okay
باشه، باشه
I thought you had it figured out
فکر میکردم تو ازش سر درآوردی
I know, I know
میدونم، میدونم
You said you made it to the top
تو گفتی به اوج رسیدی
I lied, I lied
من دروغ گفتم، دروغ گفتم
So, tell us, how did you make out all right?
خب، بهمون بگو چطور تونستی از پسش بربیای؟
Well
خب
I pull on my shirtsleeve to cover half of my hands
آستینمو میکشم پایین تا نصف دستامو بپوشونه
Bring my arms closer to my body, get as small as I can
دستامو به بدنم نزدیکتر میکن-کنم، تا جایی که میتونم خودمو کوچیک میکنم
They call it center mass, that part thеy aim for
بهش میگن مرکز ثقل، اون قسمتی که هدف میگیرن
Shrink it down to nothing and forgetting what the pain’s for
اونو به هیچی تقلیل میدم و فراموش میکنم درد برای چیه
I pull on my shirtsleeve (My shirtsleevе), to cover half of my face (Half of my face)
آستینمو میکشم پایین (آستینمو)، تا نصف صورتمو بپوشونه (نصف صورتمو)
Bring my arms closer to my body, get as small as they say (Small as they say)
دستامو به بدنم نزدیکتر میکنم، تا جایی که میگن کوچیک میشم (تا جایی که میگن کوچیک)
They call it center mass, that part they aim for
بهش میگن مرکز ثقل، اون قسمتی که هدف میگیرن
Right this way if you’re frustrated (Right)
اگه کلافهای، از این طرف (درست)
Your first mate in the fifth grade tried to persuade
رفیق صمیمیت تو کلاس پنجم سعی کرد متقاعدت کنه
Try it once, he was shown on the bus (Right this way)
یه بار امتحانش کن، تو اتوبوس نشونش دادن (از این طرف)
Chain’s off my huff, anxious enough as it is (Right)
زنجیر از رو عصبانیتم باز شده، همینجوریشم به اندازه کافی مضطربم (درست)
Gotta walk, never looking up once at the kids in the park
باید راه برم، و هرگز حتی یه بارم به بچههای تو پارک نگاه نکنم
What a day, getting dark, what a day (Right this way)
چه روزی، داره تاریک میشه، چه روزی (از این طرف)
Okay, okay
باشه، باشه
I thought you had it figured out (I thought you had it figured out)
فکر میکردم تو ازش سر درآوردی
I know, I know
میدونم، میدونم
You said you made it to the top (You said you made it to the top)
تو گفتی به اوج رسیدی
I lied, I lied
من دروغ گفتم، دروغ گفتم
So, tell us, how did you make out alright?
خب، بهمون بگو چطور تونستی از پسش بربیای؟
Well
خب
I pull on my shirtsleeve (My shirtsleeve), to cover half of my hands (Half of my hands)
آستینمو میکشم پایین (آستینمو)، تا نصف دستامو بپوشونه (نصف دستامو)
Bring my arms closer to my body, get as small as I can (Small as I can)
دستامو به بدنم نزدیکتر میکنم، تا جایی که میتونم خودمو کوچیک میکنم (تا جایی که میتونم کوچیک)
They call it center mass, that part they aim for
بهش میگن مرکز ثقل، اون قسمتی که هدف میگیرن
Shrink it down to nothing and forgetting what the pain’s for
اونو به هیچی تقلیل میدم و فراموش میکنم درد برای چیه
I pull on my shirtsleeve (My shirtsleeve), to cover half of my face (Half of my face)
آستینمو میکشم پایین (آستینمو)، تا نصف صورتمو بپوشونه (نصف صورتمو)
Bring my arms closer to my body, get as small as they say (Small as they say)
دستامو به بدنم نزدیکتر میکنم، تا جایی که میگن کوچیک میشم (تا جایی که میگن کوچیک)
They call it center mass, that part they aim for
بهش میگن مرکز ثقل، اون قسمتی که هدف میگیرن
Shrink it down to nothing and forgetting what the pain’s for
اونو به هیچی تقلیل میدم و فراموش میکنم درد برای چیه
That part they aim for
اون قسمتی که هدف میگیرن
Found out what I’m worth, I run to you
فهمیدم ارزشم چقدره، به سمتت میدوم
I hope you understand this run-on sentence
امیدوارم این جمله طولانی و بیوقفه رو بفهمی
My tattoos only hurt when meaning fades
خالکوبیهام فقط وقتی درد میگیرن که معنیشون کمرنگ میشه
I think my skin got worse with good intentions
فکر کنم پوستم با نیتهای خوب، بدتر شد
I don’t wanna say what happened, I just wanna let it go
نمیخوام بگم چی شد، فقط میخوام رهاش کنم
Nothing was the same right after, I went to the funeral
دقیقاً بعدش، هیچی مثل قبل نبود، من به مراسم تشییع جنازه رفتم
I miss you so, so much, take what you want
خیلی، خیلی دلم برات تنگ شده، هرچی میخوای بردار
Take what you want from me
هرچی میخوای از من بردار
Took you for granted
قدرتو ندونستم
They call it center mass, that part they aim for
بهش میگن مرکز ثقل، اون قسمتی که هدف میگیرن
That part they aim for (Stop it)
اون قسمتی که هدف میگیرن (تمومش کن)
That part they aim for
اون قسمتی که هدف میگیرن
That part they aim for
اون قسمتی که هدف میگیرن
نظرات کاربران