مجله علمی تفریحی بیبیس
0

دانلود رمان انگلیسی “تا آخرین نفس”

بازدید 798
  • عنوان کتاب:  Till The Last Breath
  • نویسنده/انتشارات: Durjoy Datta
  • سال انتشار: 2013
  • تعداد صفحه: 199
  • زبان اصلی: انگلیسی
  • نوع فایل: pdf
  • حجم فایل: 1.30مگابایت

مدتی بود که پرده‌ها کاملاً باز شده بودند و به پرتوهای تیز خورشید اجازه می‌دادند از پنجره باز به روی صورت دوشیانت سجده‌ای که در رختخواب دراز کشیده بود، با ملحفه‌ای کهنه و فرسوده بیمارستانی بپیچد. در خواب ناخوشایند است اما همچنان بی حرکت است. چشمانش در طول شب سوسو می زد و انگشتانش می لرزیدند. او خواب بود و بیدار نشد. این خواب شبانه خوبی نبود. سرانجام پس از پرتاب بی قراری از این طرف به آن طرف، از خواب بیدار شد و سعی کرد چشمانش را باز کند. یکی از آنها از باز کردن امتناع کرد، زیرا بر اثر برفک بزرگ درست بالای ابروی چپش که به شدت چسبانده شده بود و باندپیچی شده بود، متورم شده بود. او با دستانش پانسمان را لمس کرد و با چشم نیمه باز و غمگین دیگرش خون را بررسی کرد. او آهی کشید که هیچکدام را پیدا نکرد… تنها پس از آن جرأت کرد اتاق بیمارستان را نگاه کند. او را با تجهیزات پزشکی احاطه کرده بودند، بسیاری از آنها به او متصل بودند، یک تلویزیون کوچک در گوشه ای از اتاق و یک تخت خالی در سمت چپش. افکارش به چیزی که او را به آنجا رسانده بود سرگردان بود. اولین باری نبود که او در یکی از این تخت ها قرار می گرفت، اما این بار کمی جدی تر از بارهای دیگر به نظر می رسید. فرود بیهوش پس از یک سری استفراغ های غیرقابل کنترل و لرزش مغزی برای او یک شیوه زندگی بود. فرار او بود، پناه او. هوشیار بودن او را به جایی نرسانده بود و مست بودن این احتمال را از بین می برد. او لوله‌هایی را به سوزن‌ها متصل کرده بود که در رگ‌ها و شریان‌هایش فرو می‌رفت و مایعات را از کیسه‌های شفاف آویزان شده از پایه سمت راستش پمپ می‌کرد. او مطمئن بود که والدینش هیچ اطلاعی از محل نگهداری او نداشتند. او می دانست که هیچ یک از دوستانش شماره یا آدرس والدینش را به مقامات بیمارستان نمی دادند. حوصله دیدن یا صحبت با آنها را نداشت. نه الان، نه هیچ وقت. عقربه های ساعت روی موبایلش لمس شد. دوازده-چهارده ساعت از بستری شدنش گذشته بود. دیشب هم مثل خیلی های قبل، شبی پر از هرزگی، پورن، پوکر، الکل و دود بود. شش نفر از دوستانش در آپارتمان یک اتاقه تنگش – پنج دقیقه پیاده از کالج – و چند بطری الکل، مقداری علف هرز، لاک پاک کن و تقریباً همه چیزهایی که می تواند آنها را به هم بزند.

The curtains had been wide open for quite some time now, letting the sharp rays of the sun stream in through the open window, on to the face of a prostrate Dushyant, who lay in bed, covered in a worn-out hospital bedsheet, very uncomfortable in his sleep but still unmoving. His eyes flickered through the night and his fingers trembled. He was asleep and didn’t wake up. It wasn’t a good night’s sleep. Finally, after tossing restlessly from side to side, he woke up and tried opening his eyes. One of them refused to open, swollen from the huge gash just above his left eyebrow, which had been heavily taped and bandaged. He touched the bandage with his hands and checked for blood with his other half-open, groggy eye. He sighed as he found none … Only then did he venture to look around the hospital room. He was surrounded with medical equipment, a lot of it connected to him, a small television in one corner of the room and an empty bed on his left side. His thoughts wandered to what had brought him there. It wasn’t the first time he was in one of these beds, but this time it seemed a little more serious than the other times. Landing up unconscious after a series of uncontrollable vomits and brain tremors was a way of life for him. It was his escape, his refuge. Being sober hadn’t got him anywhere, and being drunk obliterated the possibility. He had tubes attached to needles, which dipped into his veins and arteries, and pumped liquids from transparent pouches hanging from the stand on his right side. He was sure his parents had no idea of his whereabouts. He knew none of his friends would have given the hospital authorities his parents’ numbers or address. He was in no mood to see or talk to them. Not now, not ever. The hands of the watch on his cell phone touched. It was twelve—fourteen hours since he had been admitted. Last night, like many before, had been a night of debauchery, porn, poker, alcohol and smoke. Six of his friends in his cramped one-room apartment—a fiveminute walk from college—and a few bottles of alcohol, some weed, nail-polish remover and just about everything which could get them fucked up.

این رمان را میتوانید از لینک زیر بصورت رایگان دانلود کنید:

Download: Till The Last Breath

نظرات کاربران

  •  چنانچه دیدگاه شما توهین آمیز باشد تایید نخواهد شد.
  •  چنانچه دیدگاه شما جنبه تبلیغاتی داشته باشد تایید نخواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

بیشتر بخوانید