- عنوان کتاب: Think This, Not That
- نویسنده: Josh Axe
- حوزه: تفکر هدفمند
- سال انتشار: 2024
- تعداد صفحه: 253
- زبان اصلی: انگلیسی
- نوع فایل: pdf
- حجم فایل: 10.5 مگابایت
وقتی ده ساله بودم، شروع کردم به گذراندن تابستان ها با پدربزرگ و مادربزرگم. آنها صاحب یک کمپ تفریحی شصت هکتاری در لیما، اوهایو بودند که پدربزرگم هاوارد آن را اداره می کرد. این بهشت ماجراجویان در فضای باز بود. مجموعهای از سرسرههای آبی، تختههای غواصی، و قایقها به یک دریاچه بزرگ کمک میکردند. این ملک همچنین دارای یک زمین بسکتبال در فضای باز، زمین های تنیس، توپ گلف، و تقریباً پنجاه مکان کمپینگ RV و چادر بود. در حالی که پدربزرگم هاوارد به هماهنگ کردن مهمانان در سفرهای خانوادگی یا استراحت یا گردهمایی کمک میکرد، من ناپدید شدم تا قورباغهها را در جنگل بگیرم، با یک گاری گلف در ملک بگردم و تکنیک گلوله توپم را در دریاچه اصلاح کنم. اولین تابستانم در پارک آبی دریاچه وینونا و محوطه کمپ، پدربزرگ و مادربزرگم به من اجازه دویدن وحشیانه را دادند – و پسرم، این کار را انجام دادم. اما بعد از چند هفته، پدربزرگم می خواست رشد من را ببیند و مسئولیتی را بر عهده بگیرم. بنابراین او یک روز مرا نشست، دست آفتابزدهاش را روی شانهام گذاشت و گفت: «جاش، من تو را خیلی دوست دارم، و دوست دارم که اینقدر بهت خوش بگذرد. همچنین می خواستم بدانید که من واقعاً می توانم از کمک شما در اینجا استفاده کنم. برای اداره چنین مکانی کار زیادی لازم است.» آن روز، او به من یاد داد که چمنها را چمن بزنم و در کمپها تمیز کنم. با گذشت زمان، او به من مسئولیتهای بیشتری داد و من واقعاً احساس میکردم که در موفقیت این مکان جادویی که او ایجاد کرده بود سهیم هستم. امروز که به این فصل تاثیرگذار فکر می کنم، متوجه می شوم که پدربزرگم هاوارد اولین کسی بود که به من یاد داد چگونه به این فکر کنم، نه آن را. از طریق کلمات محبت آمیز و چالش برانگیز او، اهمیت نه تنها لذت بردن و شاد بودن، بلکه همچنین خدمت به دیگران و تلاش سخت برای ساختن و حفظ چیزی معنادار را آموختم. طرز فکر ما کاتالیزور نهایی برای تغییر است. این چیزی است که ما را به جلو سوق می دهد. همچنین این چیزی است که می تواند ما را عقب نگه دارد. وقتی پزشک شدم این درس را با خودم حمل کردم. به عنوان یک پزشک عملکردی، قدرت باورنکردنی ذهنیت را در زندگی بیمارانم مشاهده کردم. در حالی که من قویاً به پتانسیل شفابخش غذا به عنوان دارو اعتقاد دارم، دریافتم که هیچ چیز نمی تواند با تأثیر دگرگون کننده ذهنیت پزشکی برابری کند. من نه تنها به بیمارانم یاد دادم که “این را بخورند، نه آن را”، بلکه به آنها کمک کردم تا قدرت تغییردهنده ذهن را در نحوه “فکر کردن به این، نه آن” درک کنند. نتایج فوق العاده بود. بیمارانی که به برنامه مراقبتی من متعهد بودند و ذهنیتی همه جانبه، مثبت و امیدوارکننده داشتند، بیماری را معکوس کردند، وزن کم کردند، انرژی بیشتری داشتند و بهتر از همیشه میخوابیدند. بیمارانی که در باورهای محدود کننده گیر کرده بودند، گیر مانده بودند. زمانی که وارد فضای کارآفرینی شدم و چندین کسب و کار چند میلیون دلاری ایجاد کردم، متوجه شدم که وقتی اعضای تیم اهداف خود را دنبال میکنند و در عین حال بر روی طرز فکر صحیح متمرکز میشوند، موثرتر میشوند و رشد قابل توجهی را تجربه میکنند. همانطور که طرز فکر کارمندانم تقویت شد، کسب و کار هم تقویت شد. رابطه بین طرز فکر و “زندگی شاهکار” روشن است: تفکر درست راهی به سوی هدف و بیدار کردن پتانسیل شماست.
When I was ten years old, I started spending summers with my grandparents. They owned a sixty-acre recreational campground in Lima, Ohio, that my grandfather Howard operated. It was an outdoor adventurer’s paradise. An assortment of waterslides, diving boards, and rafts accessorized a big lake. The property also boasted an outdoor basketball court, tennis courts, putter golf, and almost fifty RV and tent campsites. While my grandfather Howard helped coordinate guests on family trips or retreats or reunions, I disappeared to catch frogs in the woods, cruise the property on a golf cart, and refine my cannonball technique in the lake. My first summer at Winona Lake Water Park and Campground, my grandparents allowed me to run wild—and boy, did I. But after a couple of weeks, my grandfather wanted to see me grow and take on some responsibility. So he sat me down one day, put his sun-weathered hand on my shoulder, and said, “Josh, I love you so much, and I love that you’re having so much fun. I also wanted you to know that I could really use your help around here. It takes a lot of work to run a place like this.” That day, he taught me how to mow the grass and clean up at the campsites. Over time, he gave me additional responsibilities, and I really felt like I was contributing to the success of this magical place he’d created. As I think about this impactful season today, I realize that my grandfather Howard was the first person who taught me how to think this, not that. Through his loving and challenging words, I learned the importance of not just having fun and being happy but also serving others and working hard to build and maintain something meaningful. Our mindset is the ultimate catalyst for change; it’s what propels us forward. It’s also what can hold us back. I carried this lesson with me when I became a physician. As a functional medicine practitioner, I observed the incredible power of mindset in my patients’ lives. While I firmly believe in the healing potential of food as medicine, I discovered that nothing could match the transformative impact of mindset medicine. Not only did I teach my patients to “eat this, not that,” but I also helped them understand the transforming power of the mind in how to “think this, not that.” The results were outstanding. The patients who were committed to my plan of care and exhibited an all-in, positive, and hopeful mindset reversed disease, lost weight, had more energy, and slept better than they ever had. The patients who were stuck in limiting beliefs remained stuck. When I transitioned into the entrepreneurial space and built multiple multimillion-dollar businesses, I noticed that when team members pursued their goals while anchored in the right mindset, they became more effective and experienced significant growth. As my employees’ mindsets strengthened, so did the business. The relationship between mindset and a “masterpiece life” is clear: right thinking is a path to purpose and awakening your potential.
این کتاب را میتوانید از لینک زیر بصورت رایگان دانلود کنید:
Download: Think This, Not That
نظرات کاربران