- عنوان رمان: The Man With A Thousand Faces
- نویسنده: Lex Noteboom
- سال انتشار: 2025
- تعداد صفحه: 365
- زبان اصلی: انگلیسی
- نوع فایل: pdf
- حجم فایل: 3.56 مگابایت
من در اتاق خواب منتظر میمانم چون میدانم او فقط بعد از خواباندن دخترش، تمام کردن شرابش و قفل کردن درها به اینجا میآید. به لباس خواب صورتی تا شده نگاه میکنم. وقتی کارش در طبقه پایین تمام شد، به اتاق خواب میآید، لباس خواب را از روی تخت برمیدارد و میپوشد. فقط آن موقع به حمام میرود. او همیشه همه کارها را به یک ترتیب انجام میدهد. هر شب مثل هم است. در یک مقاله علمی خواندم که انسانها تقریباً همه کارها را ناخودآگاه انجام میدهند. ما فقط حدود پنج درصد از تصمیماتمان را واقعاً فکر میکنیم – اگر درست فهمیده باشم. اگر این درست باشد، پس همه ما سرباز هستیم؛ ما فقط در صورتی مجاز به تصمیمگیری هستیم که چیزی طبق برنامه اتفاق نیفتد. در طبقه پایین، کف اتاق جیرجیر میکند. صدا را در اتاق نشیمن دنبال میکنم تا به جزیره آشپزخانه میرسم. آنجا متوقف میشود. صدای شیشه روی سنگ مرمر را میشنوم. او هنگام تماشای تلویزیون یک یا دو لیوان شراب قرمز مینوشد. به دلایلی، لیوان خالی را تا فردا در ماشین ظرفشویی نمیگذارد. چند ثانیه بعد، کمی آب مینوشد و سپس به سمت راهرو میرود. هر شب همین روال را دارد. هر شب همین است. تا امشب. امشب، مردی با نقاب در اتاق خوابش نشسته است. بعد از امشب، باز کردن در دیگر مثل قبل نخواهد بود. دوباره، صدای جیرجیر از پلهها پایین میآید. صدا از راهرو به سمت در جلویی میرود. چراغها یکی یکی خاموش میشوند. نفسهایم خیلی سطحی است. دستهایم را روی شلوارم میمالم. فایدهای ندارد، چون دستکش پوشیدهام. طنابهای پلاستیکی پرده در قرقرههایشان تقتق میکنند.
I WAIT IN THE BEDROOM because I know she will only come in here after putting her daughter to bed, finishing her wine, and locking the doors. I look at the folded pink pyjamas. When she is done downstairs, she will come to the bedroom, take the pyjamas from the bed, and put them on. Only then will she go to the bathroom. She always does everything in the same order. Every night is the same. I read in a scientific article that humans do almost everything unconsciously. We only really think about five per cent of our decisions—if I understood correctly. If that’s true, then all of us are soldiers; we are only allowed to make decisions if something doesn’t happen according to plan. Downstairs, the floors creak. I follow the sound through the living room, to the kitchen island. There it stops. I hear glass on marble. She drinks one or two glasses of red wine while watching TV. For some reason, she won’t put the empty glass in the dishwasher until tomorrow. A few seconds later, she drinks some water and then walks to the hallway. Same routine every time. Every night is the same. Until tonight. Tonight, a man wearing a balaclava is sitting in her bedroom. After tonight, opening a door will never be the same. Again, creaking downstairs. The sound moves through the hallway to the front door. One by one, the lights are switched off. My breathing is too superficial. I rub my hands on my trousers. It doesn’t help, because I’m wearing gloves. The plastic curtain cords rattle in their pulleys.
این رمان را میتوانید از لینک زیر بصورت رایگان دانلود کنید:
Download: The Man With A Thousand Faces
نظرات کاربران