- عنوان رمان: The Impoverished Orphan -A Pride Prejudice Variation
- نویسنده: Kelly Miller
- سال انتشار: 2025
- تعداد صفحه: 179
- زبان اصلی: انگلیسی
- نوع فایل: pdf
- حجم فایل: 3.40 مگابایت
پرستار مهربان و مو خاکستری من، خانم اوکلی، مرا به سمت درِ اتاق صبحانه عمهام، فضایی روشن که با رنگهای سبز و طلایی تزئین شده بود، هدایت کرد. «اینجاست، خانم.» او به پشتم زد و مرا به رفتن تشویق کرد، سپس به سمت راهرو عقبنشینی کرد. عمهام با لبخندی درخشان از روی صندلیاش بلند شد و اشاره کرد. «بیا اینجا، لیزی.» «عمه بارتون!» از روی فرش نرم و گلدار به سمت او دویدم اما ناگهان ایستادم. لحظاتی قبل، پرستارم به من نصیحت کرده بود که به عمهام سلام و احوالپرسی مناسبی داشته باشم. او به من یادآوری کرده بود که تو الان پنج ساله هستی و دیگر بچه نیستی. با عجله تعظیم کردم. «روز بخیر، عمه بارتون.» درخششی صورتی رنگ پوست روشن عمهام را روشن کرد و او را حتی زیباتر از همیشه کرد. «خیلی خوب، دختر شیرینم، و روز شما هم بخیر. حالا، میتوانم بغلتان کنم؟» او دستانش را باز کرد و من در آغوشش دویدم. او مرا بلند کرد و ما را به عقب و جلو تکان داد. هیچ کس دیگری مثل او بغل نمیکرد! خاله بارتون دوباره روی صندلیاش نشست و مرا به پهلو روی زانوهایش نشاند. شکم برآمدهاش به کمرم فشار میآورد. به شکم متورمش خیره شدم. «بچه کی به دنیا میآید؟» «فکر کنم چند هفتهی دیگر. مشتاق دیدارش هستی؟» «بله، میخواهم با یک پسرعموی دیگر بازی کنم.» دستش را دور شانهام حلقه کرد. «لیزی، تو مایهی آرامش من هستی. اگرچه سه ماه از کسی کوچکتری، اما خیلی بالغتری. تو مثل یک خواهر ایدهآل از او مراقبت میکنی و مهربان هستی. و تو یک همبازی خوب برای نوح هستی.» نتوانستم جلوی لبخندم را بگیرم. چقدر تعریف و تمجید خالهام را دوست داشتم! خاله بارتون بیحرکت ماند: «آه! بچه لگد میزند. بیا، دستت را به من بده.» کف دستم را روی پوست متورمش فشار داد و حباب کوچکی از فشار به من وارد شد. «احساس کردم بچه تکان میخورد!» ریزریز خندیدم. «امروز خیلی فعال بوده.» خاله بارتون دستم را رها کرد. «نامهای از عمو گاردینر شما دریافت کردهام. وقتی او در تعطیلات کریسمس اینجا اقامت داشت، زمان زیادی را با شما گذراند. فکر میکنم شما او را خیلی دوست داشتید.» سرم را تکان دادم و عمو گاردینر را تصور کردم، مرد جوانی با موهای قهوهای و چهرهای دلنشین. او با من شوخی کرده بود، برایم کتاب خوانده بود و حتی یک عروسک زیبا به من داده بود.
My kind, grey-haired nurse, Mrs. Oakley, led me to the doorway of my aunt’s morning-room, a bright space decorated in green and gold. “Here she is, madam.” She patted my back, urging me onwards, then retreated to the hall. With a bright smile, my aunt stood from her chair and beckoned. “Come here, Lizzy.” “Aunt Barton!” I rushed across the soft, floral carpet towards her but made a sudden stop. Moments earlier, my nurse had admonished me to give my aunt a proper greeting. She had reminded me, You are five years old now and no longer a baby. I dropped into a hurried curtsey. “Good day, Aunt Barton.” A pink glow lit my aunt’s fair skin, making her even more pretty than usual. “Very nice, my sweet girl, and good day to you, too. Now, may I have a hug?” She opened her arms, and I ran into her embrace. She lifted me, rocking us back and forth. No one else gave hugs like she did! Aunt Barton resumed her seat, placing me sideways upon her lap. Her bulging belly pressed against my hip. I stared at her swollen stomach. “When will the baby come?” “In a few more weeks, I think. Are you eager to meet him or her?” “Yes, I want another cousin to play with.” Her arm encircled my shoulder. “You are such a comfort to me, Lizzy. Although you are three months younger than Cassie, you are much more mature. You are kind and protective of her, like an ideal sister. And you are a fine playmate for Noah.” I could not help but grin. How I loved my aunt’s praise! “Ah!” Aunt Barton held still. “The baby is kicking. Here, give me your hand.” She pressed my palm to her swollen skin, and a tiny bubble of pressure pushed against me. “I felt the baby move!” I giggled. “He or she has been very active today.” Aunt Barton released my hand. “I have received a letter from your uncle Gardiner. When he stayed here at Christmastide, he spent a great deal of time with you. I believe you liked him very much.” I nodded and pictured my uncle Gardiner, a brown-haired young man with an agreeable face. He had joked with me, read to me, and even given me a fine doll.
این رمان را میتوانید از لینک زیر بصورت رایگان دانلود کنید:
Download: The Impoverished Orphan

نظرات کاربران