Follow me home if you dare to
منو تا خونه دنبال کن، اگه جرأتشو داری
I wouldn’t know where to lead you
اون موقع من نمیدونم تو رو به کجا هدایت کنم
Should I take chances when no one took chances on me?
آیا باید (به بقیه) فرصت بدم، وقتی که هیچکس هیچ فرصتی به خود من نداد؟
So I watch from the dark, wait for my life to start
پس من از تاریکی نگاه میکنم، منتظرم تا زندگیم شروع بشه
With no beauty in my memory
بدون هیچ زیبایی ای توی خاطراتم
All that I wanted was to be wanted
نهایت چیزی که من میخواستم، این بود که کسی منو بخواد
Too young to wander London streets, alone and haunted
خیلی جوون بودم که خیابونای لندنو دور دور بزنم، (اونم) تنهایی و تسخیر شده
Born into nothing
به دنیایی از پوچی زاده شدم
At least you have something, something to cling to
حداقل تو یه چیزی داری، یه چیزی که بهش متکی باشی (و ولش نکنی)
Visions of dazzling rooms I’ll never get let into
الهاماتی از اتاق درخشان که من هیچوقت اجازه ی ورود بهش رو نخواهم داشت
And the memories were lost long ago
و خاطرات، خیلی وقت پیش گم شدن
But at least you have beautiful ghosts
ولی تو حداقل اشباح زیبایی داری
Perilous night, their voices calling
شب پر خطر، صدای ندا دادن اونها
A flicker of light before the dawning
جرقه ای از نور، قبل از طلوع آفتاب
Out here, the wild ones are taming the fear within me
همینجا، وحشی ها دارن ترس هاشونو در وجود من رام میکنن
Scared to call them my friends and be broken again
میترسم که اونارو دوستان خودم خطاب کنم و دوباره بشکنم
Is this hope just a mystical dream?
آیا این فقط یه رویای عرفانیه؟
All that I wanted was to be wanted
نهایت چیزی که من میخواستم، این بود که کسی منو بخواد
Too young to wander London streets, alone and haunted
خیلی جوون بودم که خیابونای لندنو دور دور بزنم، (اونم) تنهایی و تسخیر شده-
Born into nothing
به دنیایی از پوچی زاده شدم
At least you have something, something to cling to
حداقل تو یه چیزی داری، یه چیزی که بهش متکی باشی (و ولش نکنی)
Visions of dazzling rooms I’ll never get let into
الهاماتی از اتاق درخشان که من هیچوقت اجازه ی ورود بهش رو نخواهم داشت
And the memories were lost long ago
و خاطرات، خیلی وقت پیش گم شدن
But at least you have beautiful ghosts
ولی تو حداقل اشباح زیبایی داری
And so maybe my home isn’t what I had known-
و خب شاید خونه ی من چیزی که میشناختم، نیست
What I thought it would be
چیزی که فکر میکردم باشه (نیست)
But I feel so alive with these phantoms of night
ولی من با این ارواح شبانه، خیلی احساس سرزنده بودن میکنم
And I know that this life isn’t safe, but it’s wild and it’s free
و میدونم که که این زندگی امن نیس، بلکه وحشیانه و آزاده
All that I wanted was to be wanted
نهایت چیزی که من میخواستم، این بود که کسی منو بخواد
Too young to wander London streets, alone and haunted
خیلی جوون بودم که خیابونای لندنو دور دور بزنم، (اونم) تنهایی و تسخیر شده
Born into nothing
به دنیایی از پوچی زاده شدم
With them, I have something, something to cling to
با اونا، من یه چیزی دارم، یه چیزی که بهش چنگ بزنم (و ولش نکنم)
I never knew I’d love this world they’ve let me into
هیچوقت نمیدونستم این دنیایی رو که منو توش راه دادن رو دوست خواهم داشت
And the memories were lost long ago-
و خاطرات، خیلی وقت پیش گم شدن
So I’ll dance with these beautiful ghosts
پس من با این اشباح زیبا خواهم رقصید
And the memories were lost long ago
و خاطرات، خیلی وقت پیش گم شدن
So I’ll dance with these beautiful ghosts
پس من با این اشباح زیبا خواهم رقصید
نظرات کاربران