Alec Benjamin

Booked a trip to Texas, thought I’d start again به سفر به تکزاس رزور کردم، فکر کردم دوباره شروع میکنم Switched all my addresses and ghosted all my friends همه آدرسامو عوض کردم و همه ادامه مطلب

Don’t lack imagination, I’m just too scared to try رویا پردازیم ضعیف نیست ، فقط خیلی ترسیدم که امتحان کنم Afraid that I won’t make it, but if I never step outside میترسم که نتونم ادامه مطلب

A paper crown, and a heart made of glass یه تاج کاغذی، و یه قلب ساخته شده از شیشه A tattered gown, and a kingdom of ash یه لباس شبیه رشته رشته، و یه پادشاهی ادامه مطلب

Looking at the pictures I keep on my shelf به عکس های روی طاقچه نگاه میکنم ‘Cause it’s been so long since I’ve looked like myself چون از وقتی که خودم بودم خیلی وقته میگذره Burn another candle ادامه مطلب

It was 6:48, I was walking home ساعت 6:48 بود، داشتم میرفتم خونه Stepped through the gate, and I’m all alone توی دروازه قدم گذاشتم، و من تنهای تنهام I had chicken on the plate, ادامه مطلب

She told me that she loved me by the water fountain بهم گفت که عاشقمه وقتی که کنار فواره آب بودیم She told me that she loved me and she didn’t love him بهم گفت ادامه مطلب

I often think about the way you’ll think about me when we’re o-o-old من اغلب اوقات راجب این فکر میکنم ک وقتی سنمون بیشتر شد تو ب ما فکر خواهی کرد I Always thought that we could ادامه مطلب

I don’t live in California من توی کالیفرنیا زندگی نمیکنم I’ll inform you, that’s not where I reside بهت اطمینان میدم، کالیفرنیا جایی نیست که زندگی میکنم I’m just a tenant payin’ rent inside this ادامه مطلب

Well, I shook hands with the devil ﺧﺐ ﻣﻦ ﺑﺎ ﺷﯿﻄﺎﻥ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻡ Down on the south side ﺩﺭﺳﺖ ﺩﺭ ﺟﻨﻮﺏ ﺷﻬﺮ And he bought us both a drink  ﻭ ﺍﻭﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﺮ ﺩﻭﻣﻮﻥ ﻧﻮﺷﯿﺪﻧﯽ ادامه مطلب

She was 19 with a baby on the way اون 19 سالش بود با یه بچه تو شکمش On the East Side of the city, she was working every day تو قسمت شرقی شهر، اون ادامه مطلب