مترسک Scarecrow مو براش میباریدم تا تو خشکی نشینه I used to fall for her, so as not to sit on the desert براش میتابیدم تا تو سرما نشینه I used to shine for her, ادامه مطلب
خداحافظ Goodbye در سکوت شب خانه زد فریاد اما تو نشنیدی In the stillness of the night, the house shouted but you did not hear it دل به پایت افتاد آرزو کردم بعد از تو ادامه مطلب
چه کنم What Should I Do رفتی از خلوت من، همره شبهای که باشی؟ You left my seclusion, to be whose companion at nights? غم نهادی به دلم، همدم غمهای که باشی؟ You broke my ادامه مطلب