- عنوان کتاب: Something I Never Told You
- نویسنده/انتشارات: SHRAVYA BHINDER
- سال انتشار: 2019
- تعداد صفحه: 194
- زبان اصلی: انگلیسی
- نوع فایل: pdf
- حجم فایل: 3.34 مگابایت
“چرا سی؟ قبل از اینکه من در ماشین شما بنشینم، روی بیست و پنج به توافق رسیدیم. من هر روز فقط 20 روپیه پرداخت می کنم. من می توانم 5 روپیه اضافی پرداخت کنم، آن هم چون دیر سر کار هستم. این تمام چیزی است که من دارم.» تقریباً بر سر والاه خودکاری فریاد زدم که هیچ حال و حوصله ای برای ترک فرصت طلایی برای خراب کردن بیشتر صبح خراب من نداشت. انگار حس کرده بود که برای چیزی دیر رسیده ام. او به جای بیست روپیه معمولی از من 25 روپیه درخواست کرد و وقتی در پایان سواری ام همان مبلغ را به او پرداخت کردم، بیشتر درخواست کرد. «ترافیک بسیار زیاد بود، بهای جی،» پاسخ او سریع و به خوبی تمرین شده بود. او به من لبخند زد و تمام دندان ها و بخشی از لثه هایش را به نمایش گذاشت. من تصور می کردم که انگیزه پشت این عمل، کسب چند دلار اضافی در اوایل صبح بود. اگر او به نظر من اهمیت می داد، به او توصیه می کردم که دهانش را طوری باز نکند که دندان های آلوده به تنباکو را نشان دهد، در مکان های عمومی وگرنه ممکن است به خاطر ایجاد وحشت در مردم با نیش هایش زندانی شود. دندانهای او قطعاً بیشتر از تعداد مورد نیاز بود، در فکهای هم اندازهاش جمع و جور شده و روی هم قرار گرفته بودند. سریع چشمانم را از دهانش برداشتم تا جلوی بررسی های ناخواسته را بگیرم و شروع به جست و جوی جیب هایم کردم تا ببینم آیا پول نقد دیگری در دستم هست یا نه.
‘Why thirty? We agreed on twenty-five before I sat in your auto. I pay only Rs 20 every day. I can pay Rs 5 extra, that too because I am running late for work. That is all I have,’ I almost screamed at the auto wallah who was in no mood to leave the golden opportunity of further spoiling my already spoilt morning. He seemed to have sensed that I was late for something. He asked me for Rs 25 instead of the usual twenty, and when I paid him the same at the end of my ride, he asked for more. ‘There was so much traffic, bhaiya ji,’ his response was quick and wellrehearsed. He smiled at me, putting all his teeth and part of his gums on display. I assumed that the motive behind this act was to earn some extra bucks early in the morning. If he cared for my opinion, I would have advised him not to open his mouth in a way that showed his tobacco-stained teeth, in public places or he could be jailed for terrorizing people with his fangs. His teeth were definitely more than the required number, packed and clustered in his regular-size jaw, overlapping each other. I quickly took my eyes off his mouth to stop the uncalled-for scrutiny and started searching my pockets to see if I had any more cash on me.
این رمان را میتوانید از لینک زیر بصورت رایگان دانلود کنید:
Download: Something I Never Told You
نظرات کاربران