0

دانلود آهنگ آلمانی In meinem Garten از Reinhard Mey با متن و ترجمه

In meinem Garten, in meinem Garten
در باغ من، در باغ من

Blühte blau der Rittersporn
گل اسپرفلور آبی (Rittersporn) شکفته بود.

Zwischen dem Unkraut, in meinem Garten
میان علف‌های هرز، در باغ من.

Im Geröll in meinem Garten
در میان سنگ و خاک باغم.

Wo die anderen Blumen verdorr’n
جایی که بقیه‌ی گل‌ها پژمرده بودند.

Blumen verdorr’n
گل‌ها پژمرده می‌شوند.

In meinem Dache, in meinem Dache
در سقف خانه‌ام، در سقف خانه‌ام.

Baut ein Rabe sich sein Nest
یک کلاغ داشت لانه‌اش را می‌ساخت.

Unter meinem brüchigen Dache
زیر سقف ترک‌خورده‌ام.

Unter dem zerfallenen Dache
زیر سقف فرسوده‌ام.

Wo der Wind durch die Balken bläst
جایی که باد از میان تیرهای چوبی می‌وزد.

Wo der Wind durch die Balken bläst
جایی که باد از میان تیرهای چوبی می‌وزد.

In mein Leben, in mein Leben
در زندگی‌ام، در زندگی‌ام.

Hat sie sich zu mir verirrt
او (دختر) به‌طور اتفاقی وارد زندگی‌ام شد.

Und sie nahm Platz in meinem Leben
و جایی در زندگی‌ام برای خودش پیدا کرد.

Platz in meinem engen Leben
جایی در زندگی تنگ و محدود من.

Und hat meine Gedanken verwirrt
و افکارم را آشفته کرد.

Gedanken verwirrt
افکارم را به‌هم ریخت.

Was ich besaß, hab’ ich ihr gegeben
هرچه داشتم، به او دادم.

An Vernunft und an Verstand
از عقل و منطق گرفته تا ذهن و درکم.

Meine Seele ihr gegeben
روحم را هم به او بخشیدم.

Mag’s der liebe Gott vergeben
خدا خودش منو ببخشه.

Weil ich sonst nichts zu schenken fand
چون چیز دیگه‌ای برای هدیه دادن نداشتم.

Weil ich sonst nichts zu schenken fand
چون چیز دیگه‌ای برای دادن نداشتم.
In meinem Garten, in meinem Garten
در باغ من، در باغ من.

Goss ich meinen Rittersporn
گل اسپرفلورم را آب می‌دادم.

Jätete Unkraut in meinem Garten
علف‌های هرز را از باغم می‌کَندم.

Harkte emsig meinen Garten
با پشتکار باغم را وجین می‌کردم.

Doch die Blume verwelkte im Zorn
اما گل از خشم پژمرد.

Verwelkte im Zorn
از خشم خشکید.

Für den Raben in meinem Dache
برای آن کلاغی که روی سقفم بود،

Deckt’ ich Ziegel Stück für Stück
آجرها را یکی‌یکی روی سقف گذاشتم.

Wo es Löcher gab im Dache
جایی که سقف سوراخ شده بود.

Doch ins Nest unter dem Dache
اما به لانه زیر سقف،

Kam der Rabe nie mehr zurück
دیگر هیچ‌وقت آن کلاغ برنگشت.

Kam der Rabe nie mehr zurück
دیگر هیچ‌وقت آن کلاغ برنگشت.

Seit jenem Tag, an dem der Rabe
از آن روزی که کلاغ،

Sein geschütztes Nest verschmäht
لانهٔ امنش را رها کرد،

Seit ich die Blume trug zu Grabe
از وقتی گل را به خاک سپردم،

Meine Ruhe nicht mehr habe
دیگه آرامش ندارم.

Bitt’ ich, dass sie nicht auch von mir geht
التماس می‌کنم که او (عشق) هم از من نرود.

Dass sie nicht geht
که نرود.

Ging sie fort, ging auch mein Leben
اگر برود، زندگی من هم می‌رود.

Und das ist kein leeres Wort
و این فقط حرف نیست.

Was ich besaß, hab’ ich vergeben
هرچه داشتم، بخشیدم.

Meine Seele und mein Leben
روحم و زندگی‌ام را.

Und die nähme sie mit sich hinfort
و اگر برود، آن‌ها را هم با خودش می‌برد.

Und die nähme sie mit sich hinfort
و همه‌چیزم را با خودش می‌برد.

نظرات کاربران

  •  چنانچه دیدگاه شما توهین آمیز باشد تایید نخواهد شد.
  •  چنانچه دیدگاه شما جنبه تبلیغاتی داشته باشد تایید نخواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بیشتر بخوانید

X
آموزش نقاشی سیاه قلم کلیک کنید