مجله علمی تفریحی بیبیس
0

دانلود رمان انگلیسی “ربکا”

بازدید 774
  • عنوان: Rebecca
  • نویسنده: Daphne du Maurier
  • سال انتشار: 1999
  • تعداد صفحات: 327
  • زبان اصلی: انگلیسی
  • نوع فایل: pdf
  • حجم فایل: 1.46 مگابایت

دیشب خواب دیدم دوباره به ماندرلی رفتم. به نظرم آمد که کنار دروازه آهنی منتهی به درایو ایستادم و مدتی نتوانستم وارد شوم، زیرا راه بر من بسته بود. یک قفل و زنجیر روی دروازه بود. من در خواب به کلبه بان زنگ زدم، و جوابی نداشتم، و با نگاه کردن به پره های زنگ زده دروازه، دیدم که اقامتگاه خالی از سکنه است. هیچ دودی از دودکش بیرون نمی‌آمد و پنجره‌های مشبک کوچک مات و تار بودند. سپس، مانند همه رویاپردازان، من ناگهان با قدرت های ماوراء طبیعی تسخیر شدم و مانند روح از سدی که در مقابلم بود عبور کردم. درایو از جلوی من دور شد، مثل همیشه می پیچید و می چرخید، اما همانطور که جلوتر می رفتم متوجه شدم که تغییری در آن ایجاد شده است. باریک و نامرتب بود، نه آن درایو که ما می شناختیم. ابتدا گیج شدم و نفهمیدم و تنها زمانی که سرم را خم کردم تا از شاخه تاب خورده پایین درخت دوری کنم، متوجه شدم چه اتفاقی افتاده است. طبیعت دوباره به خودش آمده بود و کم کم به روش یواشکی و موذیانه اش با انگشتان دراز و سرسخت به درایو تجاوز کرده بود. جنگل ها که همیشه حتی در گذشته یک تهدید بودند، در نهایت پیروز شده بودند. شلوغ، تاریک و کنترل نشده، تا مرزهای درایو. راش‌ها با اندام‌های سفید و برهنه به یکدیگر خم شده‌اند، شاخه‌هایشان در آغوشی عجیب در هم می‌آمیخته و طاقی بر بالای سرم مانند طاق‌نمای کلیسا می‌سازد. و درختان دیگری نیز بودند، درختانی که من نمی شناختم، بلوط های چمباتمه زده و نارون های شکنجه شده که گونه به جفت با راش ها می کوبیدند و خود را از زمین ساکت بیرون زده بودند، همراه با درختچه ها و گیاهان هیولا، که من هیچکدام از آنها نبودم. به یاد آورد. درایو در حال حاضر یک روبان بود، یک رشته از خود سابق، با سطح سنگریزه از بین رفته، و با علف و خزه خفه شده بود. درختان شاخه های کم ارتفاعی را بیرون انداخته بودند و مانع پیشرفت می شدند. ریشه های ژولیده شبیه پنجه های اسکلت بودند. در اینجا و دوباره در میان این جنگل پراکنده می‌توانم درختچه‌هایی را بشناسم که در زمان ما مکان‌های دیدنی بوده‌اند، چیزهایی با فرهنگ و عظمت، ادریسیایی‌هایی که سرهای آبی‌شان معروف بوده است. هیچ دستی پیشرفت آنها را بررسی نکرده بود و آنها اکنون بومی شده بودند و به قد هیولا بدون شکوفه بزرگ شده بودند، سیاه و زشت مانند انگل های بی نامی که در کنار آنها رشد کردند.

Last night I dreamt I went to Manderley again. It seemed to me I stood by the iron gate leading to the drive, and for a while I could not enter, for the way was barred to me. There was a padlock and chain upon the gate. I called in my dream to the lodge-keeper, and had no answer, and peering closer through the rusted spokes of the gate I saw that the lodge was uninhabited. No smoke came from the chimney, and the little lattice windows gaped forlorn. Then, like all dreamers, I was possessed of a sudden with supernatural powers and passed like a spirit through the barrier before me. The drive wound away in front of me, twisting and turning as it had always done, but as I advanced I was aware that a change had come upon it; it was narrow and unkempt, not the drive that we had known. At first I was puzzled and did not understand, and it was only when I bent my head to avoid the low swinging branch of a tree that I realised what had happened. Nature had come into her own again and, little by little, in her stealthy, insidious way had encroached upon the drive with long, tenacious fingers. The woods, always a menace even in the past, had triumphed in the end. They crowded, dark and uncontrolled, to the borders of the drive. The beeches with white, naked limbs leant close to one another, their branches intermingled in a strange embrace, making a vault above my head like the archway of a church. And there were other trees as well, trees that I did not recognise, squat oaks and tortured elms that straggled cheek by jowl with the beeches, and had thrust themselves out of the quiet earth, along with monster shrubs and plants, none of which I remembered. The drive was a ribbon now, a thread of its former self, with gravel surface gone, and choked with grass and moss. The trees had thrown out low branches, making an impediment to progress; the gnarled roots looked like skeleton claws. Scattered here and again amongst this jungle growth I would recognise shrubs that had been landmarks in our time, things of culture and grace, hydrangeas whose blue heads had been famous. No hand had checked their progress, and they had gone native now, rearing to monster height without a bloom, black and ugly as the nameless parasites that grew beside them.

این رمان را میتوانید از لینک زیر بصورت رایگان دانلود کنید.

Download: Rebecca

نظرات کاربران

  •  چنانچه دیدگاه شما توهین آمیز باشد تایید نخواهد شد.
  •  چنانچه دیدگاه شما جنبه تبلیغاتی داشته باشد تایید نخواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

بیشتر بخوانید