مجله علمی تفریحی بیبیس
0

دانلود رمان انگلیسی “روزی روزگاری بچه”

  • عنوان: Once Upon a Baby
  • نویسنده: Jay Fields
  • سال انتشار: 2025
  • تعداد صفحه: 86
  • زبان اصلی: انگلیسی
  • نوع فایل: pdf
  • حجم فایل: 0.70 مگابایت
به سلامتی برای بیرون رفتن شبانه دخترها!” فریاد می زنم و تکیلاهایم را بدون لرزش می کوبم. اینکه آنها به همین راحتی پایین می روند باید نگران کننده باشد، اما من نمی توانم اذیت شوم. امشب خیلی مورد نیاز بود. من و رن، دافنه، و من از زمان باز کردن مغازه خیلی مشغول بودیم؛ ما واقعاً به یک شب برای استراحت نیاز داشتیم. کمپ تابستانی، همانطور که رن می گوید، هر مادری باید گهگاهی آن را رها کند، و من هم از این قاعده مستثنی نیستم، اما امرسون نیرویی است که باید با آن در نظر گرفت: «اوه، من این آهنگ را دوست دارم. بیا بریم!” امرسون دست رن را می کشد و به سمت بار می رود. دافنه و رن خواهران روح من بودند از لحظه ای که سال ها پیش در یک گردهمایی خالکوبی با هم آشنا شدیم، اما اکنون بالاخره داریم رویای خود را با هم زندگی می کنیم. روزی روزگاری خالکوبی مغازه خالکوبی ما با پرسنل زن است که رن چند ماه پیش در شهر کوچک فالپارو افتتاح کرده بود. می‌توانستیم تصور کنیم که ما تا حد زیادی کار می‌کردیم، به همین دلیل است که ما بیرون را با شام و صحبت کردن در فروشگاه شروع کردیم، اما با اضافه شدن خواهران ویلسون – امرسون، چیس و اسپنسر – که خیلی سریع با آنها دوست شدیم در نوار، نمی‌توانم خودداری کنم اما وقتی ماوریک یک رن مبهوت را در کنار امرسون بالا می‌برد، روی میله‌ای می‌پرد که انگار صحنه شخصی خودش است، و دیری نمی‌گذرد که او رن را با او می‌رقصد. کسی که می‌دانست تنها چیزی که برای نشان دادن طرف وحشی رن لازم است تکیلا و یک مکانیک سخت‌گیر است. به درد نمی خورد که بروکس روی یکی از چهارپایه ها نشسته و تماشا می کند، در حالی که رن روی او طلسم می زند. وقتی دوستانم مردانشان را اغوا می‌کنند، صدا می‌زنم و فریاد می‌زنم و هر ثانیه از دیدن رها شدن رن را دوست دارم. وقتی بروکس و اکسل، شوهر امرسون، زن را از بالای بار بیرون آوردند، من یک سوت بلند زدم و همراه با بقیه حامیان تشویق کردم. رن به او دست داد. اگر کسی هست که لایق قهرمانی و خوشبختی پس از آن باشد، اوست. “من نمی توانم باور کنم که این اتفاق افتاده است.” گونه های دافنه از خجالت از طرف دوستمان سرخ شده است. او همیشه از نوع خجالتی و گل‌دار دیواری بوده است، بنابراین جای تعجب نیست که او نمی‌تواند در حال حاضر جای رن را تصور کند. “اوه، این اساساً یک اتفاق ماهانه برای امرسون و اکسل است.” چایس چشمانش را می چرخاند. “با وجود اینکه آنها خوشبخت هستند، آنها هنوز هم دوست دارند دکمه های یکدیگر را فشار دهند. مطمئناً این شکل پیشبازی آنهاست.” من هیچ ایرادی در آن نمی بینم، به شرطی که هر دو با آن مشکلی نداشته باشند.» شانه بالا می اندازم. “اوه، آنها هستند. آنها واقعاً عاشق نوک زدن به یکدیگر هستند. قسم می خورم که آنها نیمی از اوقات از مهدکودک های من بدتر هستند.” اسپنسر لبخند شیرینی می زند. “در مورد آن، من یک کلاس درس دارم که هنوز باید برای سال تحصیلی آماده شوم، بنابراین فکر می کنم آن را یک شب بنامم. خیلی ممنون که ما را برای پیوستن به شما دعوت کردید. زمان فوق العاده ای بود.” او می ایستد، Chayse او را دنبال می کند، و در آغوش می گیرند. “من هم باید بروم بیرون. وقت آن است که پدر و مادر کش را راحت کنم، زیرا او تصمیم گرفت باید به مراقبت از کودک بیاید.” او در پشت میله به شوهرش اخم می کند که با پوزخند به او پاسخ می دهد. به نظر می رسد که اکسل و امرسون تنها کسانی نیستند که دوست دارند دکمه ها را به عنوان پیش بازی فشار دهند.

Cheers to the girls’ night out!” I yell, slamming my tequila without a flinch. The fact that they’re going down so easily should be a concern, but I can’t be bothered. Tonight was very much needed. Wren, Daphne, and I have been so busy since opening the shop; we really needed a night to unwind. And as much as I love my daughter, I’m going to enjoy my night out while she’s away at her brainiac summer camp, as Wren calls it. Every mom needs to let loose every now and then, and I’m no exception. Adding tequila to the mix might not have been the brightest of ideas, but Emerson is a force to be reckoned with and didn’t take no for an answer. “Ooh, I love this song! Let’s go!” Emerson tugs Wren’s hand and heads for the bar. Daphne and Wren have been my soul sisters since the moment we met at a tattoo convention years ago, but we’re now finally starting to live our dream together. Once Upon a Tattoo is our female-staffed tattoo shop that Wren opened in the small town of Sparrow Falls just a few months ago, and it’s doing better than any of us could have imagined. We’ve been working ourselves to the bone, hence the reason for our night out. We started out with dinner and shop talk, but quickly moved on to girl talk and fun, with the addition of the Wilson sisters—Emerson, Chayse, and Spencer—whom we became fast friends with upon our move to the small town. Adding them to our small group has been wonderful and made our girls’ nights out a lot more interesting. Turning towards the bar, I can’t help but giggle as Maverick hoists a startled Wren onto the bar beside Emerson, who’s strutting her stuff like it’s her own personal stage. The girl’s got moves, and it’s not long before she has Wren dancing right along with her. Who knew all it takes to get Wren’s wild side to show up is tequila and a pushy mechanic. It doesn’t hurt that Brooks is sitting on one of the stools, watching, as Wren weaves a spell over him. I catcall and holler as my friends seduce their men, loving every second of seeing Wren let loose. When Brooks and Axle, Emerson’s husband, scoop the woman off the bar top, I let out a loud whistle and cheer along with the rest of the patrons. Wren’s had a shit hand dealt to her. If there’s anyone who deserves the hero and a happily-ever-after, it’s her. “I can’t believe that just happened.” Daphne’s cheeks are flushed with embarrassment on behalf of our friend. She’s always been the shy, wallflower type, so it’s no surprise that she can’t imagine being in Wren’s shoes right now. “Eh, that’s basically a monthly occurrence for Emerson and Axle.” Chayse rolls her eyes. “Even though they’re happily married, they still love to push each other’s buttons. Pretty sure it’s their form of foreplay.” “I don’t see anything wrong with that, as long as they are both okay with it.” I shrug. “Oh, they are. They really do love to poke at each other. They’re worse than my kindergarteners half the time, I swear.” Spencer smiles sweetly. “Speaking of which, I have a classroom that I still need to get ready for the school year, so I think I’m going to call it a night. Thanks so much for inviting us to join you. It was a wonderful time.” She stands, Chayse following her lead, and hugs are given. “I need to head out too. Time to relieve Cash’s parents since he decided he needed to come babysit.” She scowls across the bar at her husband, who smirks back at her. Seems like Axle and Emerson aren’t the only ones who like to push buttons as foreplay.

این رمان را از لینک زیر بصورت رایگان دانلود کنید.

Download: Once Upon a Baby

نظرات کاربران

  •  چنانچه دیدگاه شما توهین آمیز باشد تایید نخواهد شد.
  •  چنانچه دیدگاه شما جنبه تبلیغاتی داشته باشد تایید نخواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

X
آموزش ساز ویولن کانال واتساپ