مَاشِي حَدِّي وبعينيكْ، مدْوب الْكِل حوالَيْك
مثل اينکه يادت رفته منم حق دارم حسودي کنم و از اينکه اون دخترا بهت لبخند ميزنن ديوونه بشم
نَظْرَة هَيْكْ وغَمْزة هَيْكْ، وَلاَ حِلْوِة بْتِفْلُتْ مِنَك
ولي عشقم تو هم به اونا پا ميدي و (ببا يه لبخند)از راه به در ميشي
ونَاسِّي إنِي بْغَارْ بْجِنْ، خْصُوصِي لَوْ ضحْكُولَكْ هِن
جذاب ترين پسزا از خداشونه که با من باشن(ولي تو قدرمو نميدوني)
إنْت تقِ بُرْنِي بتحن، بِيُوقْعَ قْلْبَكْ مِنَك
برخلاف تو من به خاطر کارات دارم عقلمو از دست ميدم و همش گيج ميزنم
وأَنَا اجْمَلْ شَاب بيتمني، بمشوار يشاركني
اگه يه دختر بهت نخ بده منو ول ميکني و ميري دنبالش
مش متلك انت مضيعني، بحركاتك وملبكني
داري کنار من راه ميري ولي همش چشمت دنبال دختراست و چشم چروني ميکني
وأَنَا اجْمَلْ شَاب بيتمني، بمشوار يشاركني
اگه يه دختر بهت نخ بده منو ول ميکني و ميري دنبالش
مش متلك انت مضيعني، بحركاتك وملبكني
داري کنار من راه ميري ولي همش چشمت دنبال دختراست و چشم چروني ميکني
واذا حلوة بايدا بتوميلك، بتلحقها وبتتركني
اون دخترو زير چشمي ميپايي و به اون يکي دختر چشمک ميزني حتي يه دختر هم از نگاهت دور نميمونه
مَاشِي حَدِّي وبعينيكْ، مدْوب الْكِل حوالَيْك
مثل اينکه يادت رفته منم حق دارم حسودي کنم و از اينکه اون دخترا بهت لبخند ميزنن ديوونه بشم
نَظْرَة هَيْكْ وغَمْزة هَيْكْ، وَلاَ حِلْوِة بْتِفْلُتْ مِنَك
ولي عشقم تو هم به اونا پا ميدي و (ببا يه لبخند)از راه به در ميشي
وصدفه لو على هالطريق، يسلم عليي شي رفيق
ولي اگه برحسب اتفاق يه دوست(پسر)رو تو خيابون ببينم و باهام احوال پرسي کنه
دغري رح تعمل تحقيق، تسألني وتحاسبني
تو شروع ميکني به بازپرسي و سوال جواب و سرزنش کردن من
مِين؟ ووين؟ وكِيفْ؟ وليش؟
کي؟و کجا؟و چطور؟و چرا؟
رفيقي هوي ومن قديش
درحالي که اون فقط يه دوست خيلي قديمي بوده
دوب واتعذب معليش،صرلك عمر معذبني
البته حقته که بعضي وقتا حسودي کني چون تو خيلي وقته باعث حسادت و آزار مني
وأَنَا اجْمَلْ شَاب بيتمني، بمشوار يشاركني
اگه يه دختر بهت نخ بده منو ول ميکني و ميري دنبالش
مش متلك انت مضيعني، بحركاتك وملبكني
داري کنار من راه ميري ولي همش چشمت دنبال دختراست و چشم چروني ميکني
واذا حلوة بايدا بتوميلك،بتلحقها وبتتركني
اون دخترو زير چشمي ميپايي و به اون يکي دختر چشمک ميزني حتي يه دختر هم از نگاهت دور نميمونه
مَاشِي حَدِّي وبعينيكْ، مدْوب الْكِل حوالَيْك
مثل اينکه يادت رفته منم حق دارم حسودي کنم و از اينکه اون دخترا بهت لبخند ميزنن ديوونه بشم
نَظْرَة هَيْكْ وغَمْزة هَيْكْ، وَلاَ حِلْوِة بْتِفْلُتْ مِنَك
ولي عشقم تو هم به اونا پا ميدي و (ببا يه لبخند)از راه به در ميشي
ونَاسِّي إنِي بْغَارْ بْجِنْ، خْصُوصِي لَوْ ضحْكُولَكْ هِن
جذاب ترين پسزا از خداشونه که با من باشن(ولي تو قدرمو نميدوني)
إنْت تقِ بُرْنِي بتحن،بِيُوقْعَ قْلْبَكْ مِنَك
برخلاف تو من به خاطر کارات دارم عقلمو از دست ميدم و همش گيج ميزنم
مَاشِي حَدِّي وبعينيكْ، مدْوب الْكِل حوالَيْك
مثل اينکه يادت رفته منم حق دارم حسودي کنم و از اينکه اون دخترا بهت لبخند ميزنن ديوونه بشم
نَظْرَة هَيْكْ وغَمْزة هَيْكْ، وَلاَ حِلْوِة بْتِفْلُتْ مِنَك
ولي عشقم تو هم به اونا پا ميدي و (ببا يه لبخند)از راه به در ميشي
ونَاسِّي إنِي بْغَارْ بْجِنْ، خْصُوصِي لَوْ ضحْكُولَكْ هِن
جذاب ترين پسزا از خداشونه که با من باشن(ولي تو قدرمو نميدوني)
إنْت تقِ بُرْنِي بتحن، بِيُوقْعَ قْلْبَكْ مِنَك
برخلاف تو من به خاطر کارات دارم عقلمو از دست ميدم و همش گيج ميزنم
نظرات کاربران