مجله علمی تفریحی بیبیس
0

دانلود رمان انگلیسی “میلنا و مارگارت” – یک داستان عاشقانه در راونزبروک، اردوگاه کار اجباری زنان نازی‌ها

  • عنوان رمان: Milena and Margarete -A Love Story in Ravensbrück The Nazis Concentration Camp for Women
  • نویسنده: Gwen Strauss
  • سال انتشار: 2025
  • تعداد صفحه: 279
  • زبان اصلی: انگلیسی
  • نوع فایل: pdf
  • حجم فایل: 4.00 مگابایت

یادداشت روی یک تکه کاغذ دزدیده شده نوشته شده بود و با دقت به شکل یک مربع کوچک تا شده بود. آنقدر کوچک بود که یکی از دوستانش می‌توانست آن را مخفیانه در کف دست گرت بگذارد، در حالی که در خیابان غبارآلود اردوگاه از کنار هم می‌گذشتند. گرت لبه‌های ظریف آن را در دستش لمس کرد، سپس آن را آرام در جیب داخلی که برای پنهان کردن چنین چیزهایی درست کرده بود، گذاشت. او مجبور بود تا لحظه مناسب صبر کند، زمانی که بررسی یادداشت ایمن باشد. زمانی که هیچ چشم خصمانه‌ای او را زیر نظر نداشت. کسانی در اردوگاه بودند که منتظر فرصتی بودند تا گرت را بگیرند و او را از کارش اخراج کنند و به بخش مجازات بفرستند. او ابتدا با دستخط جسورانه و مطمئن تحت تأثیر قرار گرفت. و کلمات ساده بودند، اما تقریباً مانند یک احضاریه امپراتوری: “میلنا از پراگ درخواست ملاقات دارد.” او حتی از نام خانوادگی خود استفاده نکرد، فقط شهرش را گفت؛ مهم این بود که اهل کجا بود. گرت در اوت ۱۹۴۰، زمانی که سی و نه ساله بود، به اردوگاه کار اجباری راونزبروک، در هشتاد کیلومتری شمال برلین، رسید. او که از خانواده‌ای طبقه متوسط ​​در پوتسدام آلمان بود، دو سال گذشته را در گولاگ کاراگاندای شوروی، در استپ‌های قزاقستان، زندانی بود. میلنا دو ماه بعد، در اکتبر ۱۹۴۰، پس از پانزده ماه حبس در زندان‌های گشتاپو، به راونزبروک رسید. گرت اولین برخوردش با میلنا را به عنوان نقطه عطف زندگی‌اش به یاد می‌آورد. آنها در طول دوره کوتاه ورزش که به زندانیان اجازه داده می‌شد، ملاقات کردند، زمانی که می‌توانستند در یک مسیر باریک مستطیلی بین پشت بلوک‌های مسکونی و دیوار خاکستری بلند که با سیم‌های برق پوشانده شده بود، راه بروند. میلنا با طعنه آن را «دیوار ندبه» می‌نامید. در چهل و چهار سالگی، چهره رنگ‌پریده و خاکستری میلنا با ماه‌هایی که در زندان‌های مختلف گذرانده بود، مشخص بود. او حلقه‌های عمیقی دور چشمانش داشت، اما گرت اظهار داشت که آنها با هوش می‌درخشند. میلنا لب‌های خوش‌فرم و زیبایی داشت و چال چانه‌اش خودنمایی می‌کرد. صورت ظریف و خسته‌اش با انبوهی از فرهای بلوند مایل به قرمز پوشانده شده بود. قدبلند بود، شانه‌های پهنی داشت و هیکلی تندیس‌مانند. اگرچه در راه رفتنش مشکل بود، اما همچنان با ظرافت حرکت می‌کرد و از میان جمعیت عبور می‌کرد و به راحتی به چشم می‌آمد.

THE NOTE WAS WRITTEN ON A STOLEN SCRAP OF PAPER AND FOLDED carefully into a tiny square. It was small enough to be slipped surreptitiously into Grete’s palm by a friend as they passed each other on the dusty camp street. Grete felt its delicate edges in her hand, then slid it quietly into an inner pocket that she had made for hiding just such things. She had to wait until the right moment, when it would be safe to examine the note. When there were no hostile eyes watching her. There were those in the camp who were waiting for a chance to catch Grete and get her thrown out of her job and sent to the punishment block. She was struck first by the handwriting, bold and assured. And the words were simple, yet almost like an imperial summons: “Milena from Prague requests a meeting.” She didn’t even use her family name, just her city; where she came from was what mattered. Grete arrived at Ravensbrück concentration camp, fifty miles north of Berlin, in August 1940, when she was thirty-nine. From a middle-class family in Potsdam, Germany, she had spent the previous two years imprisoned in the brutal Soviet Karaganda Gulag, on the steppes of Kazakhstan. Milena arrived in Ravensbrück two months later, in October 1940, after fifteen months in Gestapo prisons. GRETE WOULD REMEMBER her first encounter with Milena as the turning point of her life. They met during the brief exercise period allowed to prisoners, when they could walk in a narrow oblong path between the backs of the housing blocks and the high gray wall topped with electrified wires. “The Wailing Wall,” Milena would sardonically name it. At age forty-four, Milena’s pallid, ashen face was marked by the months she had spent in various prisons. She had deep circles around her eyes, but Grete remarked that they shone with intelligence. Milena had gorgeous shapely lips and a dimple in her chin. Her delicate, weary face was crowned with a mass of reddish-blond curls. She was tall with wide shoulders and a statuesque frame. Though she had a hitch in her gait, she still moved gracefully, gliding through crowds where she easily stood out.

این رمان را میتوانید از لینک زیر بصورت رایگان دانلود کنید:

Download: Milena and Margarete

نظرات کاربران

  •  چنانچه دیدگاه شما توهین آمیز باشد تایید نخواهد شد.
  •  چنانچه دیدگاه شما جنبه تبلیغاتی داشته باشد تایید نخواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بیشتر بخوانید

X
آموزش نقاشی سیاه قلم کانال ایتا