مجله علمی تفریحی بیبیس
0

دانلود کتاب وراثت عاطفی

بازدید 670
  • عنوان کتاب: Emotional Inheritance
  • نویسنده: Galit Atlas
  • حوزه: احساسات
  • سال انتشار: 2022
  • تعداد صفحه: 189
  • زبان اصلی: انگلیسی
  • نوع فایل: pdf
  • حجم فایل: 3.09 مگابایت

E. هر آسیبی به شیوه ای منحصر به فرد در یک خانواده رخ می دهد و اثر عاطفی خود را بر روی کسانی که هنوز به دنیا نیامده اند می گذارد. در دهه گذشته، روانکاوی معاصر و تحقیقات تجربی، ادبیات مربوط به اپی ژنتیک و ترومای ارثی را گسترش داده اند، و راه هایی را که در آن تروما از نسلی به نسل دیگر منتقل می شود و در ذهن و بدن ما مانند خودمان نگهداری می شود، بررسی کرده است. در مطالعه انتقال بین نسلی تروما، پزشکان بررسی می کنند که چگونه ترومای اجداد ما به عنوان یک میراث عاطفی منتقل می شود و ردی در ذهن ما و نسل های آینده باقی می گذارد. وراثت عاطفی درباره تجارب خاموشی است که نه تنها به ما، بلکه به والدین، پدربزرگ و مادربزرگ و پدربزرگ و مادربزرگ ما تعلق دارد و در مورد روش هایی است که آنها بر زندگی ما تأثیر می گذارند. این اسرار است که اغلب ما را از زندگی با پتانسیل کامل خود باز می دارد. آنها بر سلامت روحی و جسمی ما تأثیر می گذارند، بین آنچه برای خود می خواهیم و آنچه می توانیم داشته باشیم شکاف ایجاد می کنند و مانند ارواح ما را آزار می دهند. این کتاب پیوندهای گذشته، حال و آینده را معرفی می کند و می پرسد: چگونه به جلو حرکت کنیم؟ من و خواهران و برادرانم از کودکی یاد گرفتیم که بفهمیم چه چیزی قابل قبول نیست. ما هرگز از مرگ نپرسیدیم. سعی کردیم به رابطه جنسی اشاره نکنیم و بهتر بود خیلی غمگین، خیلی عصبانی یا ناامید و مطلقاً زیاد بلند نباشیم. پدر و مادرم ما را بار ناراحتی نمی کردند و به خوش بینی اعتقاد داشتند. زمانی که آنها دوران کودکی خود را توصیف می کردند، با رنگ های زیبا نقاشی می شدند و آسیب ها، فقر و دردهای نژادپرستی و مهاجرت را پنهان می کردند. پدر و مادرم هر دو بچه خردسال بودند که خانواده‌هایشان همه چیز را رها کردند و به اسرائیل مهاجرت کردند، پدرم از ایران و مادرم از سوریه. هر دو با شش خواهر و برادر در محله‌های فقیرنشین بزرگ شدند و نه تنها با فقر، بلکه با تعصبات ناشی از گروه قومی که در اسرائیل در دهه 1950 تلقی می‌شدند، دست و پنجه نرم کردند. می‌دانستم که پدرم دو خواهر دارد که در کودکی، قبل از به دنیا آمدن او، بیمار شدند و مردند، و در کودکی خودش خیلی بیمار بود و تقریباً زنده نماند. پدرش، پدربزرگ من، که از بدو تولد نابینا بود، به پدرم نیاز داشت که با او سرکار برود و در خیابان روزنامه بفروشد. در کودکی می‌دانستم که پدرم مدرسه نرفته بود و از هفت سالگی برای خرج خانواده‌اش کار می‌کرد. او به من یاد داد که چگونه سخت کار کنم، زیرا آرزو داشت که من تحصیلاتی را ببینم که هرگز نمی توانست برای خودش هزینه کند. مادرم نیز مانند پدرم در دوران کودکی با بیماری های تهدید کننده زندگی دست و پنجه نرم کرده بود. او بزرگ‌ترین برادرش را در ده سالگی از دست داده بود و این یک آسیب بزرگ برای تمام خانواده بود. مادرم خاطرات کودکی زیادی نداشت و به همین دلیل برای من ناشناخته است. مطمئن نیستم که والدینم هرگز متوجه نشده باشند که تاریخچه آنها چقدر شبیه است، چگونه پیوند آنها بی سر و صدا با بیماری، فقر، از دست دادن زودهنگام و شرم گره خورده است.

E􀶞􀶍􀶚􀶡 􀶎􀶉􀶕􀶑􀶔􀶡 􀶋􀶉􀶚􀶚􀶑􀶍􀶛 some history of trauma. Every trauma is held within a family in a unique way and leaves its emotional mark on those who are yet to be born. In the last decade, contemporary psychoanalysis and empirical research have expanded the literature on epigenetics and inherited trauma, investigating the ways in which trauma is transmitted from one generation to the next and held in our minds and bodies as our own. In studying the intergenerational transmission of trauma, clinicians investigate how our ancestors’ trauma is passed down as an emotional inheritance, leaving a trace in our minds and in those of future generations. Emotional Inheritance is about silenced experiences that belong not only to us but to our parents, grandparents, and greatgrandparents, and about the ways they impact our lives. It is these secrets that often keep us from living to our full potential. They affect our mental and physical health, create gaps between what we want for ourselves and what we are able to have, and haunt us like ghosts. This book will introduce the ties connecting past, present, and future and ask: how do we move forward? From a very young age, my siblings and I learned to recognize what wasn’t acceptable to talk about. We never asked about death. We tried not to mention sex, and it was better not to be too sad, too angry or disappointed, and absolutely not too loud. My parents didn’t burden us with unhappiness, and they believed in optimism. When they described their childhoods, they were painted in beautiful colors, hiding trauma, poverty, and the pain of racism and immigration. Both my parents were young children when their families left everything behind and emigrated to Israel, my father from Iran and my mother from Syria. Both grew up with six siblings in poor neighborhoods and struggled not only with poverty but also with the prejudice that came with being from an ethnic group considered inferior in Israel in the 1950s. I knew that my father had two sisters who got sick and died when they were toddlers, before he was born, and that as a baby he was very ill himself and almost didn’t survive. His father, my grandfather, who was blind from birth, needed my father to go to work with him, to sell newspapers on the street. As a child I was aware that my father hadn’t gone to school and had worked to support his family since he was seven years old. He taught me how to work hard, as he longed for me to get an education that he could never afford for himself. Like my father, my mother had also struggled as a baby with lifethreatening illness. She had lost her oldest brother when she was ten years old, an enormous trauma for the whole family. My mother didn’t have many childhood memories and therefore those are unknown to me. I’m not sure my parents ever realized how similar their histories were, how their bond was silently tied with illness, poverty, early loss, and shame.

این کتاب را میتوانید از لینک زیر بصورت رایگان دانلود کنید:

Download: Emotional Inheritance

نظرات کاربران

  •  چنانچه دیدگاه شما توهین آمیز باشد تایید نخواهد شد.
  •  چنانچه دیدگاه شما جنبه تبلیغاتی داشته باشد تایید نخواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

بیشتر بخوانید