مجله علمی تفریحی بیبیس
0

دانلود رمان انگلیسی “منو تشویق کن”

  • عنوان: egg me on
  • نویسنده: Ezra Dao
  • سال انتشار: 2025
  • تعداد صفحه: 98
  • زبان اصلی: انگلیسی
  • نوع فایل: pdf
  • حجم فایل: 0.42 مگابایت
پارکینگ گروه موتورسیکلت‌های فرانت رنج نباید ترسناک می‌بود. فقط یک پارکینگ بود. اما اضطرابی که توی دلم حلقه زده بود هیچ ربطی به صدای نگران‌کننده‌ای که از ته دل سوباروی مزخرفم می‌آمد نداشت – که برای فیوچر آیدن مشکل‌ساز بود – و هر چیزی که به ماموریت امروزم مربوط می‌شد: پیدا کردن جای جدید برای پارک کردن کامیون غذایم. در یک کلوپ موتورسیکلت…؟ باند؟ مطمئن نبودم. من سه سال گذشته را صرف ساختن برندم، پایگاه مشتریانم، و تمام زندگی لعنتی‌ام حول «من را با تخم‌مرغ روشن کن» کرده بودم. پیش‌بینی‌های بودجه، جداول رشد، و کل نه یارد را داشتم. و علاوه بر این، هم از خودم و هم از خواهرم که در سن دانشگاه است، حمایت می‌کردم. فقط یک متغیر وجود داشت که حسابش را نکرده بودم: دلالان املاک. مخصوصاً کسی که وارد شده بود و به صاحب پارکینگ کامیون غذای قدیمی‌ام پیشنهادی داده بود که نمی‌توانست رد کند. بنابراین من اینجا بودم، برگشتم به نقطه اول. و به پارک کردن کامیون غذای رنگین‌کمانی‌ام در وسط جایی که شبیه صحنه‌ی سریال Sons of Anarchy بود فکر می‌کردم. نقشه‌ی عالی، لاکهارت. کاملاً درخشان. موتور را خاموش کردم و لحظه‌ای نشستم و به رقص ذرات گرد و غبار در نور خورشید که از شیشه‌ی جلوی ماشینم می‌تابید، نگاه کردم. چیزی که به نظر یک انبار بازسازی‌شده می‌آمد، در مقابلم خودنمایی می‌کرد – کاملاً شیک صنعتی با رنگ خاکستری مفرغی و تزئینات نارنجی. درهای گاراژ تاشو در یک طرف صف کشیده بودند و می‌توانستم موتورسیکلت‌هایی از هر سبک قابل تصور را ببینم که در ردیف‌های مرتب پارک شده بودند. کامیون غذای من مثل یک درگ کوئین در یک پیک‌نیک کلیسا خودنمایی می‌کرد. یا جایی کمتر کلیسایی، با موتورسواران بیشتر. اما چه انتخابی داشتم؟ قرار بود هفته‌ی آینده محل فعلی‌ام برای یک مجتمع آپارتمانی لوکس با بولدوزر تخریب شود و پیدا کردن مکان‌های مقرون‌به‌صرفه و سودآور در دنور تقریباً غیرممکن بود. نفسم را بیرون دادم و کمی شیشه‌ام را بخار گرفتم. با خودم زمزمه کردم: «تو آیدنِ لاکهارتِ لعنتی هستی.» «هفته‌ی پیش دامدارانِ بی‌عرضه‌ی شما باعث شدند یک بانکدارِ نگران از شدت خوشحالی اشک شوق بریزد. شما این را فهمیدید.» کمرم را صاف کردم، در ماشینم را هل دادم و پیاده شدم، بلافاصله با شلوار جین تنگ و تی‌شرت رنگ‌پریده‌ی «برخیزید و بدرخشید، عوضی‌ها» احساس کردم لباس مناسبی ندارم. آفتابِ ظهر روی آسفالت می‌تابید و هوا بوی روغن موتور، فلز و احتمال می‌داد. صدای غرش دور موتورها مثل ضربان قلب دوم در سینه‌ام می‌لرزید.

THE FRONT RANGE MOTORCYCLE Collective’s parking lot shouldn’t have been intimidating. It was just a parking lot. But the anxiety coiling in my gut had nothing to do with the concerning rattle coming from somewhere in the depths of my shitty Subaru—that was a problem for Future Aiden—and everything to do with my mission for today: finding a new place to park my food truck. At a motorcycle… club? Gang? I wasn’t sure. I’d spent the past three years building my brand, my customer base, my entire fucking life around ‘Egg Me On’. I had budget projections, growth spreadsheets, the whole nine yards. And I was supporting both myself and my college-aged sister, to boot. There was only one variable I hadn’t accounted for: real estate sharks. Specifically, the one who’d swooped in and made the owner of my old food truck lot an offer he couldn’t refuse. So here I was, back to square one. And considering parking my rainbow-splashed food truck in the middle of what looked like the set of Sons of Anarchy. Great plan, Lockhart. Absolutely stellar. I killed the engine and sat for a moment, watching dust motes dance in the sunlight streaming through my windshield. What looked to be a converted warehouse loomed ahead—all industrial chic with its gunmetal gray paint job and orange accents. Roll-up garage doors lined one side, and I could see motorcycles of every imaginable style parked in neat rows. My food truck would stick out like a drag queen at a church picnic. Or someplace less churchy, with more bikers. But what choice did I have? My current location was being bulldozed next week for a luxury apartment complex, and finding affordable, profitable spots in Denver was nearly impossible. I exhaled, fogging up my window slightly. “You’re Aiden fucking Lockhart,” I whispered to myself. “Your huevos rancheros made an uptight investment banker cry actual tears of joy last week. You got this.” Straightening my back, I pushed open my car door and stepped out, immediately feeling underdressed in my skinny jeans and faded “Rise and Shine, Bitches” t-shirt. The mid-morning sun beat down on the pavement, and the air smelled of motor oil, metal, and possibility. A distant rumble of engines vibrated through my chest like a second heartbeat.

این رمان را از لینک زیر بصورت رایگان دانلود کنید.

Download: egg me on

نظرات کاربران

  •  چنانچه دیدگاه شما توهین آمیز باشد تایید نخواهد شد.
  •  چنانچه دیدگاه شما جنبه تبلیغاتی داشته باشد تایید نخواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بیشتر بخوانید

X
آموزش نقاشی سیاه قلم کلیک کنید