- عنوان: Daddy, I Don_t Want to Marry Vol. 1
- نویسنده: Hong Heesu
- سال انتشار: 2021
- تعداد صفحه: 191
- زبان اصلی: انگلیسی
- نوع فایل: pdf
- حجم فایل: 1.32 مگابایت
وقتی دختر جوان بود، مادرش از دنیا رفت. تنها عضو خانواده او پدرش بود که هرگز آنقدر در خانه نماند که متوجه شود. تا زمانی که به یاد داشت، دختر تنها بود و به حال خود رها شد. من می خواهم پدر را ببینم، او یک روز تصمیم گرفت. دختری که مشتاق همراهی تنها عضو خانواده اش بود مخفیانه به ملاقات او رفت. با این حال، آنچه او دریافت کرد پاسخ سردی بود. “چرا اومدی اینجا؟” “من – من …” با صدای رعد و برق، مرد در آستانه اشک دختر را سرزنش کرد. “دیگر به اینجا نیایید!” دختر انتظار نداشت از او استقبال کند، زیرا به بی تفاوتی سرد او عادت کرده بود، اما این خاطره تیز زخم عمیقی بر جای گذاشت. او با دانستن اینکه جایی در قلب پدرش ندارد بزرگ شد. دختر با قلبی زخمی بزرگ شد و اولین حضور خود را در جامعه بالا انجام داد. اولین توپ بزرگ او در غیاب پدرش برگزار شد. او سرانجام با احساس بدبختی سالن ضیافت را ترک کرد. او نیامد چون از من خجالت می کشد … درست است؟ فکر کرد، قلبش تکه تکه شد. در حالی که با خود گریه می کرد، مردی در برابر او ظاهر شد و او را دلداری داد. “چرا اشک میریزی خانم من؟” کلامش گرم و نگاهش حواسش بود. برای این مرد، ممکن است این یک عمل محبت آمیز بوده باشد که به هرکسی کرده است. اما برای دختری که سالها از صمیمیت گرسنه بود، احساس میکرد که یک ناجی از بالا فرود آمده است. پس از آن روز سرنوشت ساز، او مانند سایه ای به دنبال او رفت و عشق و علاقه او را طلب کرد تا اینکه موفق شد معشوق او شود.
WHEN the girl was young, her mother passed away. Her only remaining family member was her father who never stayed home long enough for her to notice. For as long as she could remember, the girl was alone and left to fend for herself. I want to see Father, she decided one day. The girl who yearned for the company of her only family member secretly went to meet him. However, what she received was a cold response. “Why did you come here?” “I-I…” With a thundering voice, the man scolded the girl on the verge of tears. “Don’t come here ever again!” The girl didn’t expect him to welcome her for she was used to his cold indifference, but this sharp memory left a deep scar. She grew up knowing she had no place in her father’s heart. With a wounded heart, the girl grew older and made her debut in high society. Her grand debutante ball was held in the absence of her father. She eventually left the banquet hall feeling miserable. He didn’t come because he’s ashamed of me… right? she thought, her heart breaking to pieces. As she cried to herself, a man appeared before her and consoled her tenderly. “Why do you shed tears, my lady?” His words were warm and his gaze attentive. For the man, it may have been an act of kindness he gave to anyone. But for the girl who had been starved of intimacy for so many years, it felt like a savior had descended from above. After that fateful day, she followed him like a shadow, begging for his love and affection until she succeeded in becoming his lover.
این رمان را از لینک زیر بصورت رایگان دانلود کنید.
Download: Daddy, I Don_t Want to Marry Vol. 1
نظرات کاربران