I’m gettin’ older, I think I’m agin’ well
دارم پیر میشم، فکر کنم خوب پیر میشم
I wish someone had told me I’d be doin’ this by myself
کاش یکی به من میگفت که این کار رو خودم تنهایی انجام خواهم داد
There’s reasons that I’m thankful, there’s a lot I’m grateful for
دلایلی هست که من خدا رو شکر میکنم، و چیزای زیادی هست که من از اونا ممنونم
But it’s different when a stranger’s always waitin’ at your door
اما وقتی غریبهای همیشه در خانه تو رو منتظره میذاره فرق میکنه
Which is ironic ’cause the strangers seem to want me more
که این طعنه آمیزه چون غریبهها به نظر میاد بیشتر منو میخوان
Than anyone before (Anyone before)
از هر کسی تا قبل
Too bad they’re usually deranged
خیلی بده که معمولا عصبانی میشم
Last week, I realized I crave pity
هفته گذشته متوجه شدم که دلم به حالت میسوزد
When I retell a story, I make everything sound worse
وقتی یه داستان تعریف میکنم، همه چیز رو بدتر میکنم
Can’t shake the feeling that I’m just bad at healing
نمیتونه این احساس رو القا کنه که من فقط حالم خوب نیست
And maybe that’s the reason every sentence sounds rehearsed
و شاید به همین دلیل هستش که هر جملع تکرار میشه
Which is ironic because when I wasn’t honest
به این دلیل که کنایه آمیز هستش وقتی صادق نبودم
I was still bein’ ignored (Lyin’ for attention, just to get neglection)
من هنوز بیاعتنا بودم (دروغ گفتن، فقط برای جلب توجه)
Now we’re estranged
حالا دیگه از هم جدا شدیم
Things I once enjoyed
چیزهایی که یه بار ازشون لذت بردم
Just keep me employed now
فقط الان منو مشغول نگه دار
Things I’m longing for
چیزهایی که من آرزوش رو دارم
Someday, I’ll be bored of
یه روزی، خسته میشم (حوصله ام سر میره)
It’s so weird
خیلی عجیبه
That we care so much until we don’t
که ما اونقدر اهمیت میدیم تا اینکه کاری نمی کنیم
I’m gettin’ older, I’ve got more on my shoulders
دارم پیر میشم، من بیشتر روی شونه هام قرار گرفته ام
But I’m gettin’ better at admitting when I’m wrong
اما من وقتی اشتباه میکنم بهتره که قبول کنم
I’m happier than ever, at least, that’s my endeavor
حداقل من خوشحالتر از همیشه هستم، این تلاش منه
To keep myself together and prioritize my pleasure
تا خودم رو جمع و جور کنم و لذت و خوشیم رو اولویتبندی کنم
‘Cause, to be honest, I just wished the word I promised
چون اگه بخوام روراست باشم، فقط میخواستم قول بدم که
Would depend on what I’m givin’ (Not on his permission)
بستگی به این داره که من چه خواهم کرد
(Wasn’t my decision) To be abused, mm
تصمیم من نبود، مورد سواستفاده قرار گرفتم، ممم
Things I once enjoyed
چیزهایی که یه بار ازشون لذت بردم
Just keep me employed now
فقط الان منو مشغول نگه دار
Things I’m longing for
چیزهایی که من آرزوش رو دارم
Someday, I’ll be bored of
یه روزی، خسته میشم (حوصله ام سر میره)
It’s so weird
خیلی عجیبه
That we care so much until we don’t
که ما اونقدر اهمیت میدیم تا اینکه کاری نمی کنیم
But next week, I hope I’m somewhere laughin’
ولی هفته بعد، امیدوارم یه جایی بخندم
For anybody asking, I promise I’ll be fine
برای اینکه هر کسی که پرسید، قول میدم که حالم خوب میشه
I’ve had some trauma, did things I didn’t wanna
من یه خورده ضربه خوردم، کارایی کردم که نمیخواستم
Was too afraid to tell ya, but now, I think it’s time
از اینکه بهت بگم خیلی میترسیدم، ولی الان، فکر کنم وقتش رسیده
نظرات کاربران