- عنوان: Banished from the Hero’s Party, I Decided to Live a Quiet Life in the Countryside, Vol. 7
- نویسنده: Zappon
- سال انتشار: 2022
- تعداد صفحه: 186
- زبان اصلی: انگلیسی
- نوع فایل: pdf
- حجم فایل: 8.31 مگابایت
کشتی باری معروف به جغد قهوه ای در امتداد سواحل جنوبی قاره آوالون حرکت کرد. قرار بود برای ارتش متفقین که با نیروهای ارباب شیطان در غرب می جنگند، تدارکات بیاورد. با این حال، آن تحویل هرگز نمی رسد. عرشه جغد قهوه ای پوشیده از تیرها و اجساد خونین خدمه او بود. در زیر عرشه، مردانی با برش در باسن خود در حال ماهیگیری از لابه لای اجساد بودند و هر ذره طلایی را که می توانستند پیدا کنند می بردند. سه کشتی با پرچم دزدان دریایی، جغد قهوه ای را احاطه کرده بودند – کشتی باری مورد حمله قرار گرفته بود. کاپیتان کشتی، لرد هوراس، شمشیر خود را کشید و راه دزدان را برای محافظت از محموله گرانبها مسدود کرد. «دزدان دریایی ناپاک! شرم نداری؟ هدف قرار دادن منابعی که سربازان شجاعی که در مقابل ارتش ارباب شیطان به آن نیاز دارند، شرارت مطلق است!» یکی از مردها زمزمه کرد. “هه، این یک شوالیه مناسب آوالونیا برای شماست. این زمانی است که شما قرار است برای زندگی خود التماس کنید، اینطور نیست؟ “لعنت بر تو باد!” لرد هوراس با عصبانیت به جلو پرید، اما همانطور که او این کار را انجام داد، یک رگبار تیر از پشت دزد دریایی به سرعت پرید. کاپیتان شجاع چندین بار مورد اصابت قرار گرفت و در استخری از زرشکی فرو ریخت. “چه کسی آنقدر احمق است که در چنین موقعیتی مستقیم بجنگد؟” دزد دریایی هنگام عبور از کنار بدن لرد هوراس پا گذاشت. لرد هوراس غرغر کرد: «ورونیان ملعون…». با شنیدن آن، دزد دریایی دوباره خندید. مواظب باش در آنجا چه می گویند. نمی توانید هنگام مبارزه با ارباب شیطان، ورونیا را تیک بزنید، می توانید؟ در مورد پول آسان صحبت کنید!» او منتظر پاسخ لرد هوراس بود، اما… “اوه، دیگر مرده ای؟”
The freight ship known as the Brown Owl sailed along the southern coast of the continent of Avalon. It was supposed to bring supplies to the allied army fighting the demon lord’s forces to the west. However, that delivery would never arrive. The Brown Owl’s deck was covered in arrows and the bloody corpses of her crew. Below deck, men with cutlasses at their hips were fishing through the bodies and taking every bit of gold they could find. A trio of galleys flying pirate flags had surrounded the Brown Owl—the freighter had been attacked. The ship’s captain, Lord Horace, drew his sword and barred the thieves’ path to protect the precious cargo. “Foul pirates! Have you no shame? Targeting resources the brave soldiers fighting back the demon lord’s army require is utter villainy!” One of the men cackled. “Hah, that’s a right an’ proper Avalonia knight for ya. This is when yer supposed ta beg for yer life, ain’t it?” “Have at you, curs!” Lord Horace leaped forward furiously, but as he did, a volley of arrows sped from behind the pirate. The brave captain was struck multiple times, collapsing in a pool of crimson. “Who’d be fool enough ta fight straight up in a situation like this?” The pirate stepped on Lord Horace’s body while walking past. “A-ccursed Vero-nians…,” Lord Horace’s croaked. Hearing that, the pirate laughed again. “Careful whatcha say there. Can’t afford to tick off Veronia while yer fighting the demon lord, can ya? Talk about easy money!” He waited for Lord Horace’s reply, but… “Oh, already dead, eh?”
این رمان را از لینک زیر بصورت رایگان دانلود کنید.
Download: Banished from the Hero’s Party, I Decided to Live a Quiet Life in the Countryside, Vol. 7
نظرات کاربران