(You can’t run from yourself)
(نمیتونی از خودت فرار کنی)
You can’t run from yourself
نمیتونی از خودت فرار کنی
Are you made of body or of soul?
تو از جسم ساخته شدی یا از روح؟
Waiting for your beast to lose control
منتظری تا هیولای درونت کنترلش رو از دست بده
Are you holding on or letting go?
داری مقاومت میکنی یا داری رها میکنی؟
You tried to hide it, but you know you can’t run from yourself
سعی کردی قایمش کنی، اما خودت میدونی که نمیتونی از خودت فرار کنی
Do you dream of heaven, or dream of hell? (You can’t run from yourself)
خواب بهشت رو میبینی یا خواب جهنم رو؟ (نمیتونی از خودت فرار کنی)
Do you see the darkness where you dwell?
اون تاریکیای که توش ساکن هستی رو میبینی؟
Sometimes I fear for your soul (You can’t run from yourself)
گاهی وقتا برای روحت نگران میشم (نمیتونی از خودت فرار کنی)
You can try to hide it, but you know (You can’t run from yourself)
میتونی سعی کنی قایمش کنی، اما خودت میدونی (که نمیتونی از خودت فرار کنی)
(You can’t run from yourself)
(نمیتونی از خودت فرار کنی)
(You can’t run from yourself)
(نمیتونی از خودت فرار کنی)
You can’t run from yourself
نمیتونی از خودت فرار کنی
You can’t run from yourself
نمیتونی از خودت فرار کنی
You can’t run from yourself
نمیتونی از خودت فرار کنی
You can’t run from yourself
نمیتونی از خودت فرار کنی
You can’t run from yourself
نمیتونی از خودت فرار کنی
You can’t run from yourself
نمیتونی از خودت فرار کنی
You can’t run from yourself
نمیتونی از خودت فرار کنی
You can’t run from yourself
نمیتونی از خودت فرار کنی
نظرات کاربران