As I drift away… far away from you,
همینطور که از تو جدا شدم … و ازت دور شدم
I feel all alone in a crowded room,
توی یه اتاق شلوغ ، احساس تنهایی میکنم
Thinking to myself
با خودم فکر میکنم
There’s no escape from this
هیچ راه فراری از این وضع نیست
fear
ترس
regret
پشیمانی
loneliness
تنهایی
Visions of love and hate
تصویرهایی از عشق و نفرت
A collage behind my eyes
رنگ هایی رو پیش چشمم تداعی میکنن
Remnants of dying laughter
بقایایی از خنده ای که مرده
Echoes of silent cries
انعکاس هایی از صدای گریه ی خاموش
I wish I didn’t know now what
آرزو میکردم که هرگز نمیفهمیدم
I never knew then
چیزی و که قرار بود بعدها بفهمم
Flashback
عقب گرد
Memories punish me once again
خاطرات دوباره من و تنبیه میکنن
Sometimes I remember all the pain
بعضی موقع ها همه ی درد و رنج دوباره به یادم میاد
that I have seen
رنجی و که دیده بودم
Sometimes I wonder what might
بعضی موقع ها در فکر و حیرت فرو میرم که
have been
ممکن بود چه چیزی بشه
Visions of love and hate
تصویرهایی از عشق و نفرت
A collage behind my eyes
رنگ هایی رو پیش چشمم تداعی میکنن
Remnants of dying laughter
بقایایی از خنده ای که مرده
Echoes of silent cries
انعکاس هایی از صدای گریه ی خاموش
And sometimes I despair
و بعضی موقع ها مایوس میشم
At who I’ve become
برای کسی که شدم
I have to come to terms
باید کنار بیام
With what I’ve done
با کاری که انجام دادم
The bittersweet taste of fate
تلخی و شیرینی سرنوشت
We can’t outrun the past
نمیتونیم گذشته رو پشت سر رها کنیم
Destined to find an answer
مقدر شده که پاسخی بیابیم
A strength I never lost
قدرتی که هرگز از دستش ندادم
I know there is a way
میدونم که راهی هست
My future is not set
آینده ی من برای این ساخته نشده
For the tide has turned
که جریانی به عقب باشه
But still I never learned to live
اما هنوزم یاد نگرفتم که زندگی کنم
without regret
بدون پشیمان
نظرات کاربران