مجله علمی تفریحی بیبیس
0

دانلود رمان انگلیسی “آداچی و شیمامورا” – جلد 07

بازدید 581
  • عنوان: Adachi and Shimamura-Vol7
  • نویسنده: Hitoma Iruma
  • سال انتشار: 2016
  • تعداد صفحه: 151
  • زبان اصلی: انگلیسی
  • نوع فایل: pdf
  • حجم فایل: 4.08 مگابایت

روزی که سوار قطار شدم اولین روزی بود که احساس می کردم واقعاً بزرگ شده ام. نه اینکه احساس می کردم بالغ تر شده ام یا چیزی به این چشمگیر. فقط می‌توانستم حس کنم که برخلاف میلم از پله برقی به سمت بزرگسالی بالا می‌روم. رشد ذهنی به راحتی قابل اندازه گیری نبود، بنابراین تنها معیار واقعی سن بود. دنیا مرا به عنوان یک بزرگسال می دید و از من خواسته می شد که مطابق آن رفتار کنم. هیچ چیز بیشتر. با قطار به سمت استان همسایه رفتم، سپس به جریان جمعیت پیوستم و به سمت ورودی مترو رفتم. من وقت نداشتم ساعت طلایی پر زرق و برق را که اغلب به عنوان محل ملاقات عمل می کرد تحسین کنم. در عوض، مستقیماً از پله‌ها پایین رفتم، جایی که بوی مردم قوی‌تر شد – بیشتر عطر و اسپری مو. اینجا سر و صدا به من آرامش نمی داد. از آنجا با مترو به ایستگاه بعدی رفتم و در آنجا پله های بیشتری را بالا و پایین رفتم تا یک جابجایی دیگر انجام دهم. دور نبود، اما با این وجود آهی کشیدم. گرد و غبار به نظر می رسید که به پوستم چسبیده بود و مرا سنگین می کرد. از زمانی که فارغ التحصیل شدم و شغلی پیدا کردم، همیشه یک احساس خستگی در پشت ذهنم وجود داشت که هرگز از بین نمی رفت. همانطور که روی سکو ایستاده بودم و منتظر قطار بعدی بودم، نگاهم سرگردان شد و زنی را دیدم که سه دورتر ایستاده بود و چهره ای بی حال داشت. با خودم فکر کردم دوباره همدیگر را می بینیم. موهایش تقریباً تا کمرش ریخته بود، با رنگ‌های روشن قهوه‌ای که نشان می‌داد مدتی پیش آن‌ها را سفید کرده بود، اما این چشم‌هایش بودند که تأثیری به جا گذاشتند – ماهاگونی عمیق و همیشه خواب‌آلود. به نظر می رسید که او هم سن من است، و برنامه او اغلب با برنامه من همپوشانی داشت… اما البته، او هنوز یک غریبه بود. اسمش را نمی دانستم من حتی هرگز با او صحبت نکرده بودم.

THE DAY I started taking the train was the first day it felt like I’d truly grown up. Not that I felt more mature or anything as impressive as that; I could just feel myself moving up the escalator to adulthood against my will. Mental growth wasn’t easily measured, so the only real benchmark was age. The world saw me as an adult, and I was required to behave accordingly. Nothing more.
I took the train to the neighboring prefecture, then joined the flow of the crowd and walked to the subway entrance. I didn’t have time to admire the glamorous golden clock that so often served as a meetup spot. Instead, I headed straight down the stairs, where the smell of people grew stronger—mostly perfume and hairspray. Down here, the noise offered me no peace.
From there, I took the subway to the next station, where I walked up and down yet more stairs to make yet another transfer. It wasn’t far, but I sighed nonetheless. The dust seemed to cling to my skin, weighing me down.
Ever since I graduated and got a job, there was always a lingering sense of fatigue in the back of my mind that never went away.
As I stood on the platform waiting for the next train, my gaze wandered, and I spotted a woman standing three away with a lethargic look on her face. We meet again, I thought to myself. Her hair fell nearly to her waist, with a smattering of brown highlights that suggested she had bleached it quite some time ago, but it was her eyes that left an impression—deep mahogany and perpetually drowsy. She seemed like she was my age, and her schedule often overlapped with mine…but of course, she was still just a stranger. I didn’t know her name. I’d never even spoken to her.

این رمان را از لینک زیر بصورت رایگان دانلود کنید.

Download: Adachi and Shimamura-Vol7

نظرات کاربران

  •  چنانچه دیدگاه شما توهین آمیز باشد تایید نخواهد شد.
  •  چنانچه دیدگاه شما جنبه تبلیغاتی داشته باشد تایید نخواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

بیشتر بخوانید