- عنوان: Adachi and Shimamura-Vol5
- نویسنده: Hitoma Iruma
- سال انتشار: 2015
- تعداد صفحه: 156
- زبان اصلی: انگلیسی
- نوع فایل: pdf
- حجم فایل: 8.34 مگابایت
بچه های ما چیز خاصی بودند. همه آنها تقریباً یک قد بودند، اما با شخصیت منحصر به فرد خود، و شما می توانید آنها را در یک نگاه از هم تشخیص دهید. به دلایلی، نمیتوانستم از معجزه زیستشناسی شگفتزده شوم. با زیبا کردن کودکان تا حد امکان، به راحتی تضمین میکرد که ما موجودات زنده از بچههایمان محافظت میکنیم. جدا از این، این بچه ها شخصیت بسیار بیشتری نسبت به من در سنشان داشتند. آن طرف اتاق، دختری با موهای آبی آسمانی با دوستی که همیشه کلاه ایمنی به سر میگذاشت، بازی میکرد. همه آنها بسیار منحصر به فرد بودند… سپس، وقتی صحبت از موهای آبی به میان می آید، شاید “بی نظیر” دست کم گرفته شود. “شیما چان، صبر کن!” در اوقات فراغت، دو نفر از بچهها از راهرو به سمت کلاس درس میدویدند: نفرتانگیزترین، پرانرژیترین دختر، شیماچان، و دختری که همیشه دنبالش میرفت، تارو چان. شیما چان روشی بامزه برای دویدن داشت، با هر دو دستش رو به جلو، اما تماشای آن به طرز عجیبی آرامش بخش بود. در مورد تارو چان، او با دو دستش که مستقیماً در هوا بلند شده بود، دوید. به همان اندازه عجیب… و به همان اندازه زیبا. اما در حالی که تماشای آنها با انرژی در حال دویدن سرگرمکننده بود، نمیتوانستم محافظم را نادیده بگیرم، زیرا نمیتوانستم بگویم چه زمانی ممکن است به خود آسیب برسانند. شیما چان به ویژه مانند یک قطار باری فراری بود. اگر نمی خواهید دیوارهایی بین خود و دوستانتان ایجاد کنید، این یک چیز است، اما سعی کنید حواستان به دیوارهای واقعی باشد، خوب است؟ به طور جدی، چگونه هنوز هم وقتی که دستان خود را در جلوی خود قرار می دهید، می توانید ابتدا با مسائل روبرو شوید؟ با این حال، همانطور که از مرکز کلاس عبور می کردند، متوجه شدم که من تنها کسی نیستم که آنها را تماشا می کنم. بعد از اینکه مطمئن شدم بچههای دیگر رفتار میکنند، نگاهی به آن انداختم، و مطمئن شدم که ساکورا چان آرام نشسته بود و با پلی دوه بازی میکرد و به شیما چان خیره شده بود. از بین همه دختران بزرگتر، ساکورا چان به راحتی “بچه مشکل” بود. او خشونت آمیز یا بد رفتاری نداشت. اگر او بود، مشکل را می توان خیلی راحت تر اصلاح کرد. در عوض، او با مهارت های ارتباطی اولیه دست و پنجه نرم می کرد – او به سختی با کسی صحبت می کرد یا واکنش نشان نمی داد. به گفته مادرش، رفتار او در خانه هم همین گونه بود. زن با لبخندی دردناک به من گفت که درک او غیرممکن است. من در آن زمان با او بحث نکردم، اما بی سر و صدا، مخالفت کردم
OUR KIDS were something special. They were all about the same height, but with their own unique personalities, and you could tell them apart at a glance. For some reason, I couldn’t help but marvel at the miracle of biology. By making children as cute as possible, it handily ensured that we living creatures would protect our young. That aside, these kids had a lot more individuality than I did at their age. Across the room, a girl with sky-blue hair was playing with a friend who always wore a helmet. They were all so unique… Then again, when it comes to blue hair, maybe “unique” is an understatement. “Shima-chan, wait!” During free time, two of the kids ran back and forth from the hallway to the classroom: the most obnoxious—er, energetic of the older girls, Shima- chan, and the girl who always chased after her, Taru-chan. Shima-chan had a funny way of running, with both hands thrust out in front of her, yet it was oddly soothing to watch. As for Taru-chan, she ran with both hands raised straight in the air. Equally as odd…and equally as cute. But while it was fun to watch them run around energetically, I couldn’t let my guard down, since there was no telling when they might hurt themselves. Shima-chan in particular was like a runaway freight train. If you don’t want to put walls up between yourself and your friends, that’s one thing, but do try to be mindful of real walls, okay? Seriously, how do you still manage to run into things face-first when you have your hands out in front of you? As they cut through the center of the classroom, however, I realized I wasn’t the only one watching them. After I made sure the other kids were behaving, I glanced over, and sure enough, Sakura-chan was sitting quietly by herself, playing with Play-Doh and staring intently at Shima-chan. Out of all the older girls, Sakura-chan was easily the “problem child.” She wasn’t violent or badly behaved; if she were, the issue could be remedied a lot more easily. Instead, she struggled with basic communication skills— she barely spoke or reacted to anyone. According to her mother, this was how she behaved at home, too. She’s impossible to understand, the woman had told me with a pained smile. I didn’t argue with her at the time, but quietly, I disagreed
این رمان را از لینک زیر بصورت رایگان دانلود کنید.
Download: Adachi and Shimamura-Vol5
نظرات کاربران