مجله علمی تفریحی بیبیس
0

دانلود رمان انگلیسی “طلوعی نو برای دختران آسیابان”، بخش اول از میراث لاک‌وود

  • عنوان: A New Dawn for the Mill Girls, Part 1 of the Lockwood Inheritance
  • نویسنده: Chrissie Walsh
  • سال انتشار: 2025
  • تعداد صفحه: 346
  • زبان اصلی: انگلیسی
  • نوع فایل: pdf
  • حجم فایل: 2.09 مگابایت
صدای شکستن شیشه! صدای شکستن شیشه در سکوت شب طنین‌انداز شد. وریتی لاک‌وود، وحشت‌زده، کتابی را که می‌خواند از دستانش انداخت و پاهای بلند و باریکش را از کنار تخت آویزان کرد و روی لبه آن نشست، مردد بود که چه باید بکند. صدا از پایین می‌آمد و با نفس‌های حبس‌شده و گوش‌های تیز، منتظر ماند و گوش داد و وقتی صدای ضربات خفه اجسام سنگین را که به سطوح سخت برخورد می‌کردند شنید، جا خورد. نگاهی به ساعت روی طاقچه به او فهماند که یک ربع از نیمه‌شب گذشته است. آیا خانه توسط سارقان مورد حمله قرار گرفته بود؟ وریتی با لرزیدن دست و پاهایش روی فرش ضخیم، روی زمین اتاق خواب راه می‌رفت، پاهایش روی فرش ضخیم صدایی ایجاد نمی‌کردند و کف دستش هنگام چرخاندن دستگیره در، خیس بود. در را کمی باز کرد و با احتیاط به تاریکی پاگرد نگاه کرد، سپس با افزایش فاصله، به بالای پله‌ها خزید و در حالی که به نرده تکیه داده بود، گوش داد. صداها قطع شده بود و سکوت اطرافش را فرا گرفته بود. اوایل هفته، او برای زندگی با پدرش به خانه‌ی فار ویو در آلموندبری برگشته بود، خانه‌ای که بیست و یک سال پیش در آن به دنیا آمده بود و به طور متناوب بین مدرسه‌ی شبانه‌روزی و خانه‌های اقوام مختلف، خانه‌ی او بود. در پنج سال گذشته، او با عمه‌اش در لیدز زندگی می‌کرد و حالا، در محیطی آشنا اما ناآشنا، احساس غریبه بودن می‌کرد، منتظر ماند و گوش داد و در مورد اینکه قدم بعدی چیست، فکر کرد. تنها چراغ نفتی راهرو به طرز عجیبی می‌درخشید و سایه‌ی وریتی در حالی که او به آرامی از پله‌های پهن و عریض پایین می‌رفت، رقصی عجیب و غریب اجرا می‌کرد. در جلوی او، درِ ورودی از جنس بلوط محکم به سرعت بسته شد: هیچ نشانه‌ای از ورود اجباری وجود نداشت. با نفس راحتی کشیدن و با این فکر که آیا این صداها را تصور کرده است، قدم به جلو گذاشت، سنگفرش‌ها در برابر پاهای برهنه‌اش سرد بودند. سپس، از پشت در اتاق پذیرایی، صدای حرکت کسی را شنید و تقریباً از جا پرید، زیرا غرشی خفه شب را شکافت. دیگر از دزدها نمی‌ترسید، و هنوز باید قبل از اینکه شجاعت کافی برای باز کردن در را پیدا کند، خودش را آماده می‌کرد. «پدر! داری چیکار می‌کنی؟» وریتی با تعجب از بهم‌ریختگی خیره شد. بقایای یک سینی چینی و یک جعبه سیگار چوبی کنده‌کاری شده، با درب کج و محتویاتش که روی فرش ریخته بود، روی میزهای کناری واژگون پراکنده بود. در کنار آن، با سر جدا از بدنش، یک مجسمه برنزی از ملکه ویکتوریا قرار داشت. در شومینه، بقایای خرد شده یک تنگ بزرگ کریستالی قرار داشت. جبدیا لاک‌وود روی پاهایش تلوتلو می‌خورد و برندی از لیوان در دستش می‌چکید. چشمانش با حالتی مبهم روی دخترش متمرکز شده بود، حالت چهره‌اش ترکیبی از گیجی و تعجب بود، انگار که سعی داشت بفهمد او کیست. لب‌هایش به پوزخندی جمع شد و چهره گلگونش به نگاهی بدخواهانه تبدیل شد. او غرید: «اینجا چه کار می‌کنی، جادوگر احمق و بی‌عرضه؟» «برو بخواب عوضی و منو راحت بذار.» وریتی که از توهین عصبانی شده بود، محکم ایستاد. «زیاد مشروب خوردی، پدر. این تویی که باید بری بخوابی.» جواب تند وریتی جب را غافلگیر کرد. او انتظار نداشت که وریتی از او سرپیچی کند.

Crash! The sound of breaking glass echoed in the stillness of the night. Startled, Verity Lockwood let the book she was reading fall from her hands, and swinging her long, slender legs over the side of the bed, she perched on the edge, uncertain as to what she should do. The sound had come from below, and with her breathing pent and her ears pricked, she waited and listened, flinching when she heard the dull thuds of heavy objects hitting hard surfaces. A glance at the clock on the mantelpiece told her it was a quarter after midnight. Had the house been broken into by robbers? Her limbs trembling, Verity crossed the bedroom floor, her feet making no sound on the thick carpet and her palm moist against the doorknob as she turned it. Inching the door ajar, she peered cautiously into the gloom on the landing then, widening the gap, she crept out to the head of the stairs and, leaning against the balustrade, she listened. The noises had ceased, the silence thickening round her. Earlier in the week, she had returned to live with her father at Far View House in Almondbury, the house where she had been born twenty-one years ago and that had intermittently been her home in between boarding school and the homes of different relatives. For the past five years, she had been residing with her aunt in Leeds, and now, feeling like a stranger in the known yet unfamiliar surroundings, she waited and listened, deliberating on what to do next. The single oil lamp in the hallway glowed eerily and Verity’s shadow performed a grotesque dance as she slowly descended the wide, sweeping staircase. In front of her, the solid oak front door was fast shut: no sign of a forced entry. Breathing a sigh of relief and wondering if she had imagined the noises, she stepped forward, the flagstones cold against her bare feet. Then, from behind the drawing-room door, she heard the sound of someone moving and almost leapt out of her skin as a strangled roar split the night. No longer afraid of robbers, she still had to steel herself before finding enough courage to open the door. ‘Father! What are you doing?’ Verity stared, shocked at the disarray. Scattered about the overturned side tables were the remains of a porcelain salver and a carved wooden cigar box, its lid askew and its contents littering the rug. Next to it, its head parted from its body, was a bronze figurine of Queen Victoria. In the hearth were the shattered remains of a large, crystal decanter. Jebediah Lockwood swayed on his feet, brandy slopping from the glass in his hand. Blearily, his eyes focused on his daughter, his expression a mixture of puzzlement and surprise as though he was trying to register who she was. His lips curled into a sneer and his florid face rutted into a malevolent glare. ‘What be thee doin’ here, tha grett, gawky witch?’ he snarled. ‘Bugger off back to bed an’ leave me in peace.’ Smarting at the insult, Verity stood her ground. ‘You’ve had too much to drink, Father. It’s you who needs to go to your bed.’ Verity’s sharp retort took Jeb by surprise. He hadn’t expected her to defy him.

این رمان را از لینک زیر بصورت رایگان دانلود کنید.

Download: A New Dawn for the Mill Girls, Part 1 of the Lockwood Inheritance

نظرات کاربران

  •  چنانچه دیدگاه شما توهین آمیز باشد تایید نخواهد شد.
  •  چنانچه دیدگاه شما جنبه تبلیغاتی داشته باشد تایید نخواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بیشتر بخوانید

X
آموزش نقاشی سیاه قلم کلیک کنید