[المقطع الأول]
رمش خطاف والسحر أصناف
مژههای قلابدار و جادوهای گونهگون
وأنا قلبي يتخاف عليه يا بابا
و من، دلم میترسد براش (که به تعلق گیرد) یا بابا
ورد يتشال ولونه قتال
گلی که چیده میشود و رنگش جنگآفرین است
شغلني وأزال ما فات يا بابا
مرا مشغول کرد و آنچه گذشته را محو نمود، یا بابا
رسمة العين دا ربنا يعين
این نقش چشم، خداوند یاریاش کند
كل اللي والعين منهم يا بابا
تمام آنانی که چشم دارند (بر او) یا بابا
ماس على ياقوت
الماسی بر یاقوت
هموت عليها موت
عاشق و دلباختهاش خواهم شد
من رقة الصوت آهين يا بابا
از نرمی و لطافت صدایش آه میکشم، یا بابا
[اللازمة]
آهي، آهي، آهي، آهي، آهي، آه
من رقة الصوت آهين يا بابا
از نرمی و لطافت صدایش آه میکشم، یا بابا
(۲X)
[المقطع الثاني]
خد وناس وضيُه كالماس
گونهای ملیح و چهرهای درخشان مانند الماس
عايزله حراس عليه يا بابا
نیازمند محافظانی است برایش، یا بابا
العيون سود وقلبي معقود
چشمها سیاه و قلبم گره خورده (بر آن)
سكر وعنقود عنب يا بابا
شکر و خوشهی انگور است، یا بابا
الدلال قال في الضحكة موال
ناز و ادا در خندهاش آوازی است (مانند موال)
وحسنها إغتال قلوب يا بابا
و زیباییاش دلها را میقُلد، یا بابا
ماس على ياقوت
الماسی بر یاقوت
هموت عليها موت
عاشق و دلباختهاش خواهم شد
من رقة الصوت آهين يا بابا
از نرمی و لطافت صدایش آه میکشم، یا بابا
[اللازمة]
آهي، آهي، آهي، آهي، آهي، آه
من رقة الصوت آهين يا بابا
از نرمی و لطافت صدایش آه میکشم، یا بابا
(۴X)

نظرات کاربران