- عنوان رمان: The Slug Crystal
- نویسنده: Cassy James
- سال انتشار: 2025
- تعداد صفحه: 162
- زبان اصلی: انگلیسی
- نوع فایل: pdf
- حجم فایل: 1.55 مگابایت
یکشنبه، ساعت ۱۰:۱۷ شب. تنها روشنایی آپارتمانم نور آبی یخی صفحه لپتاپ و شمع روی طاقچه پنجره است. روی شمع برچسب «آرامش» زده شده، ترکیبی از اسطوخودوس و بابونه، اما عطرش ذرهای آرامم نمیکند. راستش را بخواهید، فکر نمیکنم هیچ تاثیری داشته باشد، بیشترش موم سوزان است و هیچ کاری برای جلوگیری از ناامیدیام که از تنهایی و دلشکستگی ناشی میشود، نمیکند. روی صندلی میزم چهارزانو نشستهام، زانوهایم تقریباً چانهام را لمس میکنند، پای چپم روی چوب سخت ارزان و ناهموار بیحس است. فردا کار دارم، یک جلسه برنامهریزی رویداد برای یک شرکت حقوقی در مرکز شهر، یک تمرین ظاهراً معنادار برای تیمسازی که شامل پرتاب تبر است. که صادقانه بگویم، فقط شبیه جمع شدن یک مشت آدم نیازمند به درمان در یک مکان به نظر میرسد، اما امشب تمام توجه من به وبسایتی به نام witch-webshop.com است. سربرگ به رنگهای بنفش نئونی و سبز اسیدی چشمک میزند. زیر آن دو دختر انیمهای غمگین نشسته اند. یکی با لباس صورتی و موهای دم اسبی و دیگری با لباس سبز و ماسک گاز. هر دو بنری را بغل کردهاند که روی آن نوشته شده: راهحلهای جادویی برای دلشکستگان مدرن. همه چیز آنقدر سرراست است که میخواهم از خجالت صفحه را ببندم، اما سه ساعت آخر عمرم را صرف تماشای نتفلیکس با قطره قطره شراب جعبهای کردهام و حالا در تعطیلات هستم. صفحه لمسی را تکان میدهم و از کنار ردیفهای بیپایان کریستالها، پودرها و وزغهای سرامیکی عجیب و غریب در حالتهای مختلف و مبتذل عبور میکنم. میدانم که قرار نیست چیزی بخرم. خرید درمانی وقتی با جواهرات پیکسلی آنلاین به جای جواهرات واقعی در فروشگاه انجام میدهید، ارزانتر است. با این حال، همان حس کوچک امیدی را دارم که قبلاً هنگام جستجوی کدهای تخفیف یا انتظار برای یک جفت تیندر داشتم. فکر میکنم شاید این بار، کائنات به من علامتی بدهد و آنچه را که به دنبالش بودهام برایم بفرستد. شاید این بار چیزی غیر از ناامیدی بیقرار احساس کنم. صدای زنگ اعلانی روی تلفن همراهم میآید. آن را نادیده میگیرم. اگر از طرف مامان باشد، باید وانمود کنم همه چیز خوب است، و اگر از طرف دوست دختر سابقم باشد، باید در برابر پاسخ دادن به هر چیزی که شامل عبارت «ترول ناودان» باشد، مقاومت کنم. در عوض، روی تب Hexes and Jinxes کلیک میکنم. یک پنجره بازشو به سمتم میپرد: برای شر استفاده نکنید. دکمه بستن، یک قلب با دندانهای نیش است. به اسکرول کردن ادامه میدهم و سپس کمی بیشتر اسکرول میکنم. یک کیت طلسم برای دفع بازدیدکنندگان ناخواسته وجود دارد که شامل یک آینه، چهار سنجاق و موهای کوتاه شده از منابع اخلاقی است. یک کیت برای فریز کردن نیات آنها که به نور ماه و یک فریزر فعال نیاز دارد، و یک طلسم با برچسب Crush Control که دارای یک شلاق به اندازه باربی است. نمیتوانم جلوی خودم را بگیرم. با صدای بلند قهقههای میزنم که از سقف آبگرفته آپارتمانم طنینانداز میشود. سپس آن را میبینم که در پایین صفحه دفن شده است. کریستال Vermis Transformo. عکس محصول یک شیء استوانهای به اندازه انگشت شست به رنگ سبز کمرنگ است که شبیه صدفی تراشیده شده از اوپال است. در توضیحات آمده است: «از اینکه توسط شریک سابقتان تسخیر شدهاید خسته شدهاید؟ او را به یک حلزون باغی بیضرر تبدیل کنید! این سنت باستانی بازگشته است، اکنون با نتایج بهبود یافته. به سادگی در حالی که کریستال را در دست دارید، طلسم را بخوانید و سوژه را تجسم کنید. (توجه: فقط روی کسانی که حداقل یک بار بوسیدهاید کار میکند.) هشدار: برای استفاده روی حیوانات خانگی یا خانواده نزدیک در نظر گرفته نشده است.» روی تصویر کلیک میکنم، تقریباً انتظار یک ریکرول را دارم، اما فقط روی کریستال زوم میکند. یک نقد وجود دارد: پنج ستاره، «بهترین ۱۵۰ دلاری که تا به حال خرج کردهام. دوست دختر سابقم از آن زمان حتی یک تله تشنگی هم پست نکرده است.» زیر لب غر میزنم: «این نمیتواند واقعی باشد.» اما انگشتانم روی صفحه نمایشم حرکت میکنند و انحناهای کریستال شیشهای، یک شیء استوانهای سبز کمرنگ، را دنبال میکنند. صورت دوست پسر سابقم را تصور میکنم، گرد، از خود راضی و همیشه کمی عرق کرده، روی یک حلزون. خندهدار است، اما نه به روشی سالم. خندهای از سینهام بیرون میزند، اما از آن نوع خندههایی که بعد از یک شب گریه به آدم دست میدهد. تمام این صفحه مثل نمکی است که روی یک زخم باز پاشیدهاند.
SUNDAY, 10:17PM. The only illumination in my apartment is the ice-blue light of my laptop screen and the candle on my windowsill. The candle is labeled “Calm,” a lavender and chamomile blend, but the scent is not calming me down in the slightest. To be frank, I don’t think it’s having any effect, mostly giving off burning wax, and doing nothing to stem my desperation rising from loneliness and heartbreak. I’m cross-legged in my desk chair, knees practically touching my chin, left foot numb against the cheap, uneven hardwood. I have work tomorrow, an event-planning gig for a downtown law firm, some supposedly meaningful team-building exercise that involves hurling axes. Which honestly just sounds like a bunch of dudes that need therapy congregating in one place, but tonight my full attention is on a website called witch-webshop.com. The header blinks neon magenta and acid green. Below it sit two sad anime girls. One in pink with pigtails and one in green with a gas mask. They are both hugging a banner that says: Magical Solutions for the Modern Broken-Hearted. The whole thing is so on the nose that I want to close the tab out of embarrassment, but my last three hours have been spent mainlining Netflix with a slow drip of boxed wine, and my better judgment is now on holiday. I flick the touchpad, scrolling past endless rows of crystals, powders, and strange ceramic toads in various lewd poses. I know I’m not going to buy anything. Retail therapy is just cheaper when you do it with pixelated trinkets online instead of real ones in the store. Still, I feel the same little tick of hope that I used to get searching for discount codes or waiting for a Tinder match. I think maybe this time, the universe will give me a sign and send me what I’ve been looking for. Maybe this time I’ll feel something besides restless disappointment. A notification pings on my cell. I ignore it. If it’s from Mom, I’ll have to pretend everything is fine, and if it’s from my ex, I’ll have to resist replying with anything that involves the phrase gutter troll. Instead, I click into the Hexes and Jinxes tab. A pop-up jumps at me: DO NOT USE FOR EVIL. The close button is a heart with fangs. I continue to scroll, and then scroll some more. There’s a spell kit to Banish Unwanted Visitors, which contains a mirror, four pins, and ethically sourced hair clippings. A kit to Freeze Their Intentions, which requires moonlight and a working freezer, and a charm labeled Crush Control featuring a Barbie-sized whip. I can’t help it. I snort out a full-bodied giggle that echoes off the water-stained ceiling of my apartment. Then I see it, buried at the bottom of the page. The Vermis Transformo Crystal. The product photo is a thumb-sized pale green cylindrical object, it looks like a shell carved from opal. The description reads: “Tired of being haunted by your ex? Turn them into a harmless garden slug! The ancient tradition is back, now with improved results. Simply recite the incantation while holding the crystal and visualize the subject. (Note: works only on those you’ve kissed at least once.) WARNING: Not intended for use on pets or immediate family.” I click the image, half-expecting a Rickroll, but it just zooms in on the crystal. There’s a single review: five stars, “Best $150 I ever spent. My ex-girlfriend has not posted a single thirst trap since.” I mutter, “This can’t be real.” But my fingers are moving across my screen, tracing the curves of the glassy crystal, a pale green cylindrical object. I picture my ex-boyfriend’s face, round, smug, and always a little sweaty, on a slug. It’s hilarious, but not in a healthy way. A laugh bursts from my chest, but it’s the kind of laugh you get after a night of crying. This whole page feels like salt on an open wound.
این رمان را میتوانید از لینک زیر بصورت رایگان دانلود کنید:
Download: The Slug Crystal
نظرات کاربران