مجله علمی تفریحی بیبیس
0

دانلود رمان انگلیسی “دستور العمل برای عشق”

  • عنوان: A Recipe for Love
  • نویسنده: Hera
  • سال انتشار: 2025
  • تعداد صفحه: 262
  • زبان اصلی: انگلیسی
  • نوع فایل: pdf
  • حجم فایل: 1.77 مگابایت
فردا دنیا! فردا دنیا شوخی بود بین بلا اسمیت و نان محبوبش، بیش از یک شوخی – سرود عشق مشترک آنها به سفر، هیجان و ماجراجویی بزرگ بعدی. هیچ یک از آنها هرگز برای مدت طولانی در یک مکان نمی ماندند. چرا شما؟ همیشه جای جدیدی برای کشف وجود داشت. بلا فقط چند هفته بود که در این هتل خاص در نزدیکی مالاگا کار می کرد. احساس بیقراری مرسوم او هنوز به وجود نیامده بود، اما همینطور بود. همیشه اینطور بود. مهمانی گوزن‌زن جلوی او قطعاً کمکی نمی‌کرد. آماده کردن غذا روی میز یکی از حرکات بارز رستوران بود، اما از شغل مورد علاقه بلا دور بود. برای او، پخت و پز همه چیز در مورد غذا بود. تبدیل یک کرپ سوزت ساده به یک اجرا چیزی را از بین برد. به اندازه کافی بد بود وقتی مخاطبان او یک گروه خانوادگی شیرین بودند، خواب‌آلود در آفتاب و سنگریا خوشحال بودند و با خوشحالی سرشان را همراه با تئاتر آن تکان می‌دادند. با یک میز پر از پسران مست و خوش تیپ که مدام سعی می کردند یورو را به کمر بند بلا بریزند، لذت کمتری داشت. او با بیشترین سرعت ممکن به سمت امنیت آشپزخانه برگشت. شیرینی بخش مورد علاقه او بود. دسر لحظه عجب در هر وعده غذایی بود. زمانی برای غذایی که هیچ کس واقعاً به آن نیاز نداشت، اما همه واقعاً آن را دوست داشتند. دسر می تواند یک انفجار در دهان، خاطره دوران کودکی یا راحتی ساده باشد. او خسته اما راضی کارش را تمام کرد، آخرین سبد قندش چرخید و آخرین بشقابش را پوشاند، و در حال پاک کردن نیمکتش بود که به رستوران دعوت شد. «مردی هست که می‌خواهد با شما صحبت کند.» تارهای شل موهای قهوه‌ای تیره را تا جایی که می‌توانست زیر کلاهش گذاشت و به سمت اتاق غذاخوری رفت. کارکنان در حال تمیز کردن و تنظیم مجدد برای صبحانه فردا بودند. غذاخوری ها مدت ها بود که رفته بودند، به جز یک چهره در میز نزدیکترین بالکن، میزی با گوزن هولناک. بلا جلو رفت و خود را برای دور دیگری از پیشنهادهای مستانه بست. غریبه با نزدیک شدن به او نگاه کرد. بلا ایستاد. همه چیز متوقف شد. در میان سر و صدای رستوران – صدای تق تق ظروف و صحبت های همکارانش – لحظه ای آرامش مطلق وجود داشت. چشمان دو غریبه قفل شد و جهان کند شد، گویی زمان تصمیم می‌گیرد در این لحظه حرکت کند و حوضچه‌ای از سکون را بدون مزاحمت رها کند. بعد از یک ثانیه، یا شاید یک سال، مرد صحبت کرد. “می خواستم بگم متاسفم. برای دوستانم آنها واقعاً دوستان من نیستند.» او با هر معیاری خوش تیپ بود. موهای بلوند تیره، در کناره‌ها کوتاه شده، در جلوی یک چشم کمی بریده می‌شود. چشمان آبی روشن و کوچکترین گودی در چانه اش. او همچنین کاملاً از نوع بلا نبود. او بسیار تمیز بود. می توان گفت امن است. «متعجب بودم که آیا می‌توانم برایت نوشیدنی بخرم تا عذرخواهی کنم.» «لازم نیست.» او با چه کسی شوخی می‌کرد و سعی می‌کرد او را به تعویق بیندازد؟ البته با او مشروب می خورد. این تنها چیزی بود که او می توانست از عهده این کار بربیاید تا فضای بین آنها را نبندد و در همین ثانیه لب هایش را روی لب هایش فشار دهد. من می خواهم. دوستان من، خوب آنها واقعاً دوستان پسر عموی من هستند، اما آنها واقعاً برای شما دیوانه بودند.» او اشتباه نمی کرد. دوباره پرسید: «فقط یک نوشیدنی برای معذرت خواهی؟» «بسیار خوب.» در حالی که او ایستاده بود، به عقب حرکت کرد تا از سقوط بیشتر در مدار او جلوگیری کند. “یک نوشیدنی.”

Tomorrow the world! Tomorrow the world was a joke between Bella Smith and her beloved nan, more than a joke – a hymn to their shared love of travel, excitement and the next great adventure. Neither of them ever stayed in one place for too long. Why would you? There was always somewhere new to explore. Bella had only been working at this particular hotel near Malaga for a few weeks. Her customary restless feeling hadn’t yet kicked in, but it would. It always did. The stag party in front of her definitely wasn’t helping. Preparing food at table was one of the restaurant’s signature moves, but it was far from Bella’s favourite part of her job. For her, cooking was all about the food. Turning a simple Crêpe Suzette into a performance took something away. It was bad enough when her audience was a sweet family group, drowsily cheerful on sun and sangria and happy to nod along with the theatre of the thing. It was even less fun with a table full of drunk, handsy posh boys who kept trying to slide euros into Bella’s waistband. She raced back to the safety of the kitchen as fast as humanly possible. Pastry was her favourite section. Dessert was the wow moment in any meal. The time for food that nobody really needed but everyone truly desired. Dessert could be an explosion in the mouth, a memory of childhood, or simple comfort. She finished exhausted but satisfied, her final sugar basket spun and her last plate dressed, and was wiping down her bench when she was called back to the restaurant. ‘There’s a guy wants to talk to you.’ She tucked the loose strands of dark brown hair under her cap as best she could and made her way to the dining room. The staff were clearing up and resetting for tomorrow’s breakfast. The diners were long gone, except for one figure at the table nearest the balcony, the table with the horrible stag do. Bella headed over, girding herself for another round of drunken propositions. The stranger looked up as she approached. Bella stopped. Everything stopped. In among the noise of the restaurant – the clatter of crockery and the chatter of her colleagues – there was a moment of absolute calm. Two strangers’ eyes locked and the world slowed down, as if time was choosing to move around this instant and leave a pool of stillness undisturbed. After a second, or maybe a year, the man spoke. ‘I wanted to say sorry. For my friends. They’re not really my friends.’ He was handsome by any standard. Dark blond hair, cut short at the sides, flopping slightly over one eye at the front. Bright blue eyes, and the slightest little dimple in his chin. He was also absolutely not Bella’s type. He was very very clean cut. Safe, you could say. ‘I wondered if I could buy you a drink to apologise.’ ‘You don’t have to.’ Who was she kidding, trying to put him off? Of course she would have a drink with him. It was all she could manage to not close the space between them and press her lips to his this very second. ‘I want to. My friends, well they’re my cousin’s friends really, but they really were dicks to you.’ He wasn’t wrong. ‘Just one drink to say sorry?’ he asked again. ‘Fine.’ She moved backwards as he stood up, to stop herself from falling deeper into his orbit. ‘One drink.’

این رمان را از لینک زیر بصورت رایگان دانلود کنید.

Download: A Recipe for Love

نظرات کاربران

  •  چنانچه دیدگاه شما توهین آمیز باشد تایید نخواهد شد.
  •  چنانچه دیدگاه شما جنبه تبلیغاتی داشته باشد تایید نخواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بیشتر بخوانید

X
آموزش ساز ویولن کانال واتساپ