- عنوان: Brunhild, the Dragonslayer, Vol. 1
- نویسنده: Yuiko Agarizaki
- سال انتشار: 2024
- تعداد صفحه: 162
- زبان اصلی: انگلیسی
- نوع فایل: pdf
- حجم فایل: 8.94 مگابایت
یک طوفان سهمگین سکوت شب را درنوردید. چنین هوایی برای این مکان غیرعادی بود. قطرات بارانی که به شیشه پنجره برخورد میکردند، صدای شلیک مسلسل بود. باد آنقدر متلاطم بود که خانه ساده مرد را به آوار تبدیل می کرد. او در کلبه اش تنها بود. شیشه ی تیره ی پنجره به خوبی نمای او را منعکس می کرد. به نظر می رسید که او سی و چند ساله باشد، اگرچه موهایش کاملاً سفید بود. ردای او که رنگی مشابه سفید داشت، نقشی قدیمی داشت. چشمانش آبی یخی بود. اتاق محقر با مبلمان ساده آراسته شده بود و با درخشش گرم آتش سوزی روشن شده بود. مرد قبل از نقاشی نیمه تمام روی چهارپایه نشست. نگاهش به سمت پنجره چرخید، اما بیرون تاریک بود. او نمی توانست چیزی را ببیند. باران شدید، تاریکی شب، و شیشههای سایهدار، طوفان کاملی را ایجاد کردند. اما مرد همچنان از پنجره به بیرون خیره شد. او به آنچه که می توانست و نمی توانست ببیند نگران نبود. صرف نگاه کردن به بیرون از پنجره برای تقویت فرآیند خلاقیت او کافی بود – به او قدرت تخیل داد. روی بوم، او آسمانی آفتابی را بر فراز زمینی پر از چمن نقاشی کرده بود – و دختری با لباس سفید بی آلایش در مرکز ایستاده بود. دست برس او خستگی ناپذیر کار می کرد. گویی چشمانش واقعاً دختر را در زمین چمنزار از پنجره می دید. سپس صدای انفجار بلندی آمد. چیزی به شیشه خورده بود. یه چیزی قرمز
A violent storm tore through the quiet of the night. Such weather was unusual for this place. The raindrops striking the window glass were as loud as machine-gun fire. The howling wind was so turbulent it threatened to reduce the man’s simple home to rubble. He was alone in his hut. The dark glass of the window poorly reflected his visage. He appeared to be in his thirties, though his hair was stark white. His robe, a similar shade of white, bore an antiquated pattern. His eyes were an icy blue. The humble room was adorned with simple furniture and illuminated by the warm glow of hearthfire. The man sat on a stool before a half-finished painting. His gaze shifted to the window, but it was pitch-black outside. He couldn’t see a thing. The heavy rain, the dark of night, and the shaded glass made for the perfect storm. But the man continued to stare out the window. He wasn’t as concerned with what he could and couldn’t see. The mere act of looking out the window was enough to fuel his creative process—it gave him the power to imagine. Upon the canvas, he had painted a sunny sky over a grassy field—and a girl standing at the center in an unsullied white dress. His brush hand worked tirelessly. It was as if his eyes truly beheld the girl in the grassy field through the window. Then there came a loud bang. Something had crashed into the glass. Something red.
این رمان را میتوانید از لینک زیر بصورت رایگان دانلود کنید:
Download: Brunhild, the Dragonslayer, Vol. 1
نظرات کاربران