مجله علمی تفریحی بیبیس
0

دانلود رمان انگلیسی “تو با تجربه بودی، من نبودم” – داستان قرار دوستی ما – قرار چهارم

بازدید 683
  • عنوان: You Were Experienced, I Was Not – Our Dating Story – 4rd Date
  • نویسنده: Makiko Nagaoka
  • سال انتشار: 2024
  • تعداد صفحه: 169
  • زبان اصلی: انگلیسی
  • نوع فایل: pdf
  • حجم فایل: 24.5 مگابایت

یک یکشنبه در اواخر نوامبر، زمانی که هوا به طور قابل توجهی خنک شده بود، خودم را در یک رستوران خانوادگی در شیناگاوا دیدم. پشت یک میز چهار نفره با کاناپه هایی برای صندلی نشستیم. رونا کنارم بود و آن طرف میز ما یامانا سان و سکیا سان بودند. درست است – به زبان ساده، این یک قرار دوگانه بود. “مرد، من مشتاقانه منتظر نمایش دلفین هستم!” رونا با هیجان گفت که دسر شکلاتی خود را می خورد. او طبق معمول یک تاپ بافتنی با شانه های باز و آستین های بلند مناسب پاییز و زمستان پوشید. خیلی بامزه بود که آنها اساساً “آستین مو” بودند زیرا بزرگ بودند. به زودی به یک آکواریوم نزدیک خواهیم رفت. ما اینجا دور هم جمع شده بودیم تا ناهار بخوریم و مطمئن شویم که همه ما برای نمایش دلفین بعد از ظهر آماده هستیم. دلفین ها می توانند بپرند حتی اگر ماهی باشند! این دیوانه نیست؟» رونا با تعجب خفیف پرسید. “ها؟ ب-اما دلفین ها ماهی نیستند، آنها پستانداران هستند. “واقعا؟! صبر کنید، حیواناتی در اقیانوس وجود دارند که ماهی نیستند؟ “خوب… خرچنگ ها و ستاره های دریایی و امثال اینها وجود دارد، درست است؟” “آره، متوجه شدم!” او گفت. اما، می دانید دلفین ها چگونه شبیه حیوانات هستند؟ چرا ماهی نیستند؟» من منظور او را تا حدودی فهمیدم، اما اینطور نبود که خودم چیزهای زیادی در مورد حیوانات بدانم، بنابراین فقط زمانی که او منتظر پاسخ متخصص بود می توانستم به زور لبخند بزنم. “صبر کن، پستانداران دوباره چیست؟” از رونا پرسید. «احساس می‌کنم این را در کلاس زیست‌شناسی یاد گرفتیم، اما فراموش کردم…» «اوم… آنها حیواناتی هستند که از معده مادرشان می‌آیند تا از تخم‌ها…» من پاسخ دادم. “دیگه چی؟” سکیا سان از آن سوی میز گفت: «اوم، اوه… اوه، چی بود…» «آنها با ریه‌هایشان نفس می‌کشند». “به همین دلیل است که آنها برای نفس کشیدن به سطح زمین می آیند – تا غرق نشوند.” “به همین دلیل می پرند؟” از رونا پرسید.

One Sunday in late November, when the air had gotten significantly cooler, I found myself at a family restaurant in Shinagawa. We sat at a table for four with couches for seats. Runa was beside me, and across the table from us were Yamana-san and Sekiya-san. That’s right—simply put, this was a double date. “Man, I’m looking forward to the dolphin show!” said Runa in excitement, eating her chocolate sundae dessert. As usual, she wore a knit top with exposed shoulders and long sleeves suitable for autumn and winter. It was cute how they were basically “moe sleeves” since they were oversize. We would be going to a nearby aquarium soon. We’d met up here to have lunch and make sure that all of us were ready for the dolphin show in the afternoon. “Dolphins can jump even though they’re fish! Isn’t that crazy?” asked Runa in mild amazement. “Huh? B-But dolphins aren’t fish—they’re mammals,” I replied. “For real?! Wait, there are animals in the ocean that aren’t fish?” “Well… There’s crabs and starfish and the like, right?” “Yeah, I get that!” she said. “But, like, you know how dolphins look like animals? Why aren’t they fish?” I did kinda understand what she meant, but it wasn’t like I knew a whole lot about animals myself, so I could only force a smile when she was expecting an expert answer. “Wait, what are mammals again?” asked Runa. “I feel like we learned that in biology class, but I forgot…” “Um… They’re animals that come from their mother’s stomach rather than from eggs…” I replied. “What else?” “Um, there’s also… Uhh, what was it…” “They breathe using their lungs,” said Sekiya-san from across the table. “That’s why they come to the surface to breathe—so they don’t drown.” “Is that why they jump?” asked Runa.

این رمان را از لینک زیر بصورت رایگان دانلود کنید.

Download: You Were Experienced, I Was Not – Our Dating Story – 4rd Date

نظرات کاربران

  •  چنانچه دیدگاه شما توهین آمیز باشد تایید نخواهد شد.
  •  چنانچه دیدگاه شما جنبه تبلیغاتی داشته باشد تایید نخواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

بیشتر بخوانید