مجله علمی تفریحی بیبیس
0

دانلود رمان انگلیسی “تیغ و حرامزاده” – بازگشت هراتنیر – جلد 3

بازدید 597
  • عنوان: BLADE & BASTARD – Return of the Hrathnir – Volume 3
  • نویسنده: Kumo kagyu
  • سال انتشار: 2023
  • تعداد صفحه: 189
  • زبان اصلی: انگلیسی
  • نوع فایل: pdf
  • حجم فایل: 16.2 مگابایت

“اوووووو!!!” دختر مو قرمز در حالی که به سمت شیطان سنگی جهید زوزه کشید. شمشیر پهن او در هوا می پیچید و شیطان را به قطعات سنگ تبدیل می کرد. تیغه بدون توجه به اینکه به چیزی برخورد کرده است به چپ و راست می چرخید و با هر ضربه سنگریزه ها را در اتاق دفن پراکنده می کرد. «ایک…» «لعنتی! کمی خویشتنداری نشان بده، احمق! ما نمی توانیم وارد آنجا شویم!» بدیهی است که این نوسانات تصادفی برای رفقای او – برکنان و راراجا – مشکل ایجاد کرد. راراجا پسر طوفانی را نفرین کرد. در کنار او، برکنان یک دستش را روی کلاه مثلثی اش گذاشت و سعی کرد خودش را جمع کند. با توجه به جثه بزرگ او، این تلاش بیهوده بود. چرا من هنوز در خط مقدم هستم؟ او شگفت زده شد. اژدها قاتل، که روی لگن او قرار داشت، از زمان نبرد اخیر علیه اژدهای سرخ سکوت کرده بود. حالا فقط یک شمشیر خوب بود، شاید کمی تیزتر از بقیه. به نظر می رسید که انگیزه آن کاملاً از بین رفته است. اعتراف رقت انگیز، برکانان گاهی اوقات با این فکر که آیا آن نبرد فقط یک رویا بوده است، برکنان را نوازش می کرد. در این مرحله، برکانان نمی توانست خود را به عنوان یک اژدها کش تصور کند. با این حال، در مقام مقایسه… “وای…” “ارف!!!” زباله بهترین چیزی بود که او تا به حال بوده است. شمشیر پهن خود را با ذوق تکان داد و دسته هیولاها را پراکنده کرد. به نوعی، مثل همیشه بود – و با این حال، برکانان احساس می کرد که دختر اکنون حتی قدرت بیشتری دارد. به هر حال، راراجا، که قبلاً می‌توانست با او همراه شود، در حال حاضر در حالی که خنجر خود را به اطراف می‌چرخاند، عقب می‌ماند و ضربات غارگول‌ها را دفع می‌کند. Garbage رهبری را به دست گرفت، در انبوهی از هیولاها شیرجه زد، آنها را پراکنده کرد و سپس به گروه بعدی رفت. دختر دوران زندگی اش را می گذراند. حداقل، وقتی برکانان لبخند زبل را با دندان های نیش برهنه تماشا می کرد، اینطور به نظر می رسید. “آیا به این دلیل است که او در خون اژدها غسل داده شده است؟” برکنان با صدای بلند تعجب کرد. یاروماس زمزمه کرد: «شاید. او در عقب ایستاده بود و در حالی که یک دستش را روی عصای سیاه روی لگنش گذاشته بود تماشا می کرد. در اعماق شنل مشکی‌اش، چشم‌هایش نه به سه رزمنده خط مقدم، بلکه به گوشه اتاق تدفین متمرکز بود.

“Awoooooo!!!” The redheaded girl howled as she sprang at the stone devil. Her broadsword whizzed through the air, shattering the fiend into hunks of rock. The blade swung left and right, without regard for whether it hit anything, scattering pebbles across the burial chamber with each strike. “Eek…” “Damn it! Show some restraint, moron! We can’t get in there!” Obviously, these haphazard swings posed an issue for her comrades— Berkanan and Raraja. The boy Raraja cursed up a storm. Beside him, Berkanan put one hand on her triangular hat, attempting to shrink into herself. Considering her great size, it was a futile effort. Why am I still on the front line? she wondered. The Dragon Slayer, which rested on her hip, had remained silent ever since the recent battle against the red dragon. Now it was just a good sword, maybe a little sharper than most. Its motivation seemed to have vanished entirely. Pathetic as it was to admit, Berkanan sometimes stroked the pommel, wondering if that battle had all just been a dream. At this point, Berkanan couldn’t imagine herself as a dragon slayer. Yet, by comparison… “Wow…” “Arf!!!” Garbage was the best she’d ever been. She swung her broadsword with gusto, scattering the pack of monsters. In a way, that was the same as ever—and yet, Berkanan felt as if the girl had even more vigor now. After all, Raraja, who used to be able to keep up with her, was currently lagging behind as he swung his dagger around, parrying blows from the gargoyles. Garbage took the lead, diving into crowds of monsters, scattering them, and then moving on to the next group. The girl was having the time of her life. At least, that’s how it seemed to Berkanan as she watched Garbage smile with her fangs bared. “Is it because she was bathed in the dragon’s blood?” Berkanan wondered aloud. “Perhaps,” murmured Iarumas. He stood at the rear, watching with one hand resting on the black staff at his hip. Deep inside his black cloak, his eyes were focused—not on the three frontline fighters, but on the corner of the burial chamber.

این رمان را از لینک زیر بصورت رایگان دانلود کنید.

Download: BLADE & BASTARD – Return of the Hrathnir – Volume 3

نظرات کاربران

  •  چنانچه دیدگاه شما توهین آمیز باشد تایید نخواهد شد.
  •  چنانچه دیدگاه شما جنبه تبلیغاتی داشته باشد تایید نخواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

بیشتر بخوانید