- عنوان: Baccano! – Volume 20
- نویسنده: RYOHGO NARITA
- سال انتشار: 2022
- تعداد صفحه: 209
- زبان اصلی: انگلیسی
- نوع فایل: pdf
- حجم فایل: 3.55 مگابایت
1924 یک منطقه روستایی در حومه شیکاگو «هی، نادر! آن ابزارها را کنار بگذارید! باران می آید!» پسر پاسخ داد: “می دانم، پدر. فقط یک ثانیه صبر کن.” نادر که در اوایل نوجوانی بود، با انبوهی از ابزارهای کشاورزی به سمت سوله رفت. در نیمه راه مکث کرد. “اوه…” خانه ای در فاصله کوتاهی بود، و او دختری را دیده بود که با مادرش می رفت. دختر چند سال از او کوچکتر به نظر می رسید و لبخند مهربانی بر لب داشت. وقتی به سمت جنگل می رفتند، مادرش او را با دست کشید. دختر یک کیسه پارچه ای بلند و نازک را روی شانه خود حمل کرد. خیلی سنگین به نظر می رسید و تقریباً به اندازه قد او بود. کمی زیر آن تلوتلو خورد، انگار که کیف او را حمل میکرد، اما با این حال آن حالت معصومانه را بر تن داشت. وقتی نادر را دید، دختر با شدت برای او دست تکان داد. “آههه! این نادر است! غمگین کن.» نادر به طور مبهم دستی را در پاسخ بلند کرد، اما او به سمت او نرفت. دورتر شد و مادرش او را با خود کشید. “اوه…” پسر کمی با ناراحتی دستش را پایین آورد. او دوست دوران کودکی خود را تماشا کرد تا اینکه او از دور کوچک شد. سپس پدرش به پشت او زد و او با تکان به خود آمد.
1924 A rural district on the outskirts of Chicago “Hey, Nader! Put away those tools! Rain’s coming!” “I know, Pa. Just hold on a second,” the boy answered. Nader, who was in his early teens, headed for the shed with an armful of farm tools. Halfway there, he paused. “Oh…” There was a house a short distance away, and he’d seen a girl leaving with her mother. The girl looked a few years younger than him, and she wore an amiable smile. Her mother drew her by the hand as they walked toward the woods. The girl carried a long, thin cloth sack over her shoulder. It looked pretty heavy, and it was almost as long as she was tall. She staggered a little under it, as if the bag were carrying her instead, but still she wore that innocent expression. Once she spotted Nader, the girl waved at him vigorously. “Ahhh! It’s Naaader! G’mooorning.” Nader vaguely raised a hand in response, but she didn’t go over to him. She got farther away, pulled along by her mother. “Oh…” The boy lowered his hand a bit sadly. He watched his childhood friend until she became small in the distance. Then his father smacked him on the back, and he came to himself with a jolt.
این رمان را از لینک زیر بصورت رایگان دانلود کنید.
Download: Baccano! – Volume 20
نظرات کاربران